به گزارش سایت جشنواره مستند و به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، سید سلیم غفوری از خرداد ۱۳۹۵ به عنوان مدیر شبکه مستند سیما معرفی شد. تقریبا یک سال و نیم از دوران مدیریت او میگذرد و حالا تغییرات این شبکه به خوبی دیده میشود. «جشنواره تلویزیونی فیلم مستند» اتفاقی است که توانسته عدالت رسانه ای را به وسعت مرزهای ایران گسترش دهد تا آثار همه مستندسازان کشورمان بدون نیاز به هیچ بروکراسی اداری و وساطت افراد بزرگ و آشنا، دیده، داوری و پخش شود.
غفوری پیش از این، مدیر گروه مستند شبکه افق بود و البته قبل از همه و در ابتدای همه مسئولیتهای فعلیاش، مسئول گروه مستندسازی میثاق است. او تهیهکننده دهها برنامه مستند مثل نسیم حیات، جنگ پنهان، پارسیان زنگبار، آسیاییها به غزه میروند، کاروان آزادی، مرزبانان، قیام صحرا، اسرار زندان ابوسلیم، نیمه خاموش، خوابهای سیاه و …بوده است.
در ادامه متن گفتوگوی سید سلیم غفوری با خبرگزاری تسنیم منتشر میشود.
مستندسازی یکی از ویژگیهای مهم شماست که سابقه آن را نه تنها با یک فیلم و صرفا برای ثبت رزومه بلکه در دهها مورد داشتهاید. میتوان گفت مدیریت شبکه مستند، دست شما را برای مستندسازی شخصی هم بسته است، دوست نداشتید مثل قبل با موضوعات مختلف مستند بسازید؟
قطعا اولویت برای هر مستندسازی این است که فیلم بسازد. بالاخره حیات اصلی هر عرصهای به تولید آن است، همان طور که حیات سینما به تولید آن است؛ بنابراین من هم به عنوان مستندساز دوست دارم که اول فیلم بسازم، فیلمم دیده شود و حرفم را با فیلمم بزنم. ورود من به عرصه مستند به سال ۱۳۷۹ برمیگردد که وارد تولید مستند شدم. ۵-۶ سال بعد احساس کردم مستندسازانی که با نگاه درست فیلم را ببینند کم داریم.
مهمترین ویژگی مستند، پژوهش درست و استناد داشتن است. مباحث بعدی مثل فرم، ساختار و … در مرحله دوم قرار میگیرند. برای مستند خوب داشتن باید پژوهش خوب داشته باشیم که این پژوهش کاملا متکی بر اسناد باشد. احساس کردم مستندسازانی که بخواهند با این نگاه به عرصه مستند ورود کنند، کم داریم اما میتوانستیم از پتانسیلهایی که داریم، مستندسازان خوب را به جامعه مستند وارد کنیم. لازمه آن حمایت کردن از بچههایی است که این انرژی و پتانسیل را دارند. در نهایت، از آن زمان به بعد تلاش کردیم که در مجموعه میثاق، بچه های جوانی که فکر میکردیم مستندسازان خوبی میشوند جمعآوری کنیم. شروع به کار کردیم و نسلی از مستندسازان در آنجا رشد کردند. شاید تعداد آنها خیلی زیاد نباشد اما عموما کسانی شدند که در این عرصه حرف دارند.
از مقطعی به بعد حس کردم که میشود این فضا را بیشتر گسترش داد. این موضوع مصادف شد با زمانی که دوستان پیشنهاداتی مبنی بر ورود بنده به عرصه مدیریت در شبکه افق و شبکه مستند دادند. جدا شدن از فضای تولید، کمی برای من سخت بود اما حس کردم که کمک به توسعهی فضای درست مستند در کشور که خود شامل دو بخش آموزش و پرورش مستندسازان توانمند جوان انقلابی و بخش عرضه درست محصولات مستند است، نتایج بهتری دارد.
تا ۵-۶ سال گذشته، در فضای عمومی مردم، اقبالی برای مستند نبود. شاید دلیل اصلی آن هم همان صحبتی باشد که در ابتدا گفتم یعنی مستندها عموما پژوهش خوبی نداشت و شبه گزارشها را مستند مینامیدیم در حالی که خیلی از این آثار شاید به معنای واقعی کلمه، مستند نبود. بنابراین ذائقه عمومی مخاطبین هم خیلی گرایش به برنامههای مستند نداشت. البته از ۶-۷ سال پیش این فضا عوض شد و خیلیها هم برای این فضا تلاش کردند که از جمله آنها بچههای روایت فتح، مرکز گسترش سینمای تجربی و … بودند. احساس کردم که می توانیم با برنامهریزی درستتر به این فضا کمک کنیم و آن را بیشتر از گذشته ارتقا بدهیم. به همین خاطر شاید بر روی تعدادی از علایق شخصی خودم که ادامه فضای تولید مستند بود پا گذاشتم و وارد فضای مدیریت در عرصه مستند شدم. البته نتیجه این موضوع را مخاطبین باید نظر بدهند. این که چه قدر این فضا موفق بوده است.
امکان تغییر ذائقه مخاطبان مستند و تربیت نیروهای جدید قبلا در مرکز میثاق یا حتی شبکه افق هم فراهم بود. آیا این فضا در شبکه مستند نیز فراهم است و جز وظایف و کارهایتان است؟
بله در فضای شبکه مستند، این امکان هست. به هر حال یکی از اولویتهای جدی ما این است که مستندسازان جوان را پیدا کنیم، شناسایی کنیم و از آثارشان حمایت کنیم. البته حمایت هم دو بخش دارد، یکی نمایش آثار و نقد آن است و دیگری هم حمایت از تولیدات بعدی آنان است. برای مثال یکی از کارهایی که در این دوره در شبکه مستند راهاندازی کردیم، «جشنواره تلویزیونی مستند» بود که اساسا یک بخشی از هدفگذاری آن این بود که بتوانیم با مستندسازان جوان تعامل کنیم، آنها را پیدا کنیم و ضمن شناسایی استعدادهایشان، از آثار بعدیشان حمایت کنیم. این کار را تا حدی شروع کردیم که الان در حال پیشرفت است.
امروز در ادبیات اجتماعی و سیاسی، خیلی از نام «مردم» استفاده میکنیم و به نقش و حضور آنها تاکید داریم اما انگار در عمل این هراس وجود دارد که بخواهیم همه چیز را دست مردم بدهیم. «جشنواره تلویزیونی فیلم مستند» ساختاری دارد که در آن شما نمیدانید چه چیزی قرار است برای نمایش در شبکه ارسال بشود. ممکن است با انبوهی از مستندها روبهرو شوید که هیچ ربطی به آن چیزی که شما میخواهید نداشته باشد. چگونه توانستید اعتماد کنید؟ نمیترسید که مستندها ربطی به آرمانها و اهدافتان نداشته باشد؟
تجربه شخصی من اثبات میکند آن جاهایی که ما به مخاطب اعتماد کنیم، مخاطب سعی میکند اعتمادی که به او شده است را خدشه دار نکند. در عمل هم این موضوع اثبات شد و فیلمهایی که به دبیرخانه جشنواره رسید و در تلویزیون به نمایش درآمد، بهترین گواه برای این است که آثار خارج از ریل نبوده است. قطعا لازم نیست همه آثاری که میرسد راجع به موضوعات انقلاب باشد، خیلی از آنها راجع به موضوعات اجتماعی، اقتصادی و … است اما در نهایت این مستندها خارج از ریل آثار محتوایی که میتواند در تلویزیون به نمایش دربیاید، نبوده و نیست.
ممکن است در بعضی جاها خط قرمزهای پیش فرضی وجود داشته باشد که از سوی تلویزیون و مراجع بالادستی آن تدوین نشده است، بلکه سلیقهای است. ما از این خط قرمزهای خیالی و سلیقهای که هیچ جا ضوابطش نوشته نشده عبور کردیم. پیش فرضی داریم که فلان تصویر نباید نمایش داده شود مثلا تا زمانی تصویر بنی صدر در تلویزیون به نمایش در نمیآمد. این تصمیمات از هیچ جا تدوین شده نبود اما واقعا وجود داشته است. از یک مقطعی به بعد گفتیم چرا نباید تصویر بنیصدر را نشان بدهیم؟ بالاخره او یک زمانی رئیس جمهور ایران بوده و خطا رفته است. باید او را نقد کنیم که مخاطب بداند که بنی صدر که بوده است، چه خطایی کرده است و چه سرنوشتی پیدا کرده است؟ تا تصویر او را نشان ندهیم، نمیتوانیم راجع به یک موضوع موهوم حرف بزنیم.
و البته کس دیگری میآید و چهره او را به گونهای دیگر نشان میدهد.
بله. اگر ما این کار را نکنیم، بنی صدر مصاحبه میکند و روایت دیگری از انقلاب بیان میکند. بنابراین باید به آن ورود کنیم. ما در جشنواره مستند تلاش کردیم تا این خط قرمزهای نانوشتهای که معلوم نیست چه بوده است را رعایت نکنیم و آن چیزی که احساس میکنیم به درد مخاطب میخورد را به او نشان بدهیم. الحمدالله هیچ کدام از این اقداماتی که کردیم، واکنش منفی نداشته است و به این جمع بندی رسیدیم که آن اقدام، اقدام درستی بوده است و نتیجه هم مثبت بوده است. در جشنواره تلویزیونی مستندهم اکثر آثار، قابل نمایش بود و مشکلی نداشت، مگر جزئیاتی که با یک تعامل درست، قابل رفع و رجوع بوده است.
اکنون به جز شبکه مستند، شبکه افق را هم داریم و موسساتی و مراکزی خارج از سازمان هستند که مشغول کار مستندسازی هستند. با همه آنها ارتباط دارید؟
شاید جلسات منظمی به این شکل وجود نداشته باشد اما تقریبا با تمام مراکز و نهادهایی که بالاخره در عرصه مستندسازی فعال هستند، در حال تعامل و همکاری هستیم. با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، انجمن سینمای جوان، حوزه هنری، سازمان اوج، خانه مستند، روایت فتح، خانه سینما (که البته بیشتر جنبه حمایتی دارد تا جنبه تولیدی) و انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند در ارتباط و تعامل هستیم. در هر صورت با اینها کار میکنیم و در رفت و آمد هستیم. هم آنان به ما خدماتی میدهند و هم ما به آنها خدماتی بدهیم. با بعضی از مراکز به سیاستهای مشترکی رسیدیم و با بعضی حتی به تولید مشترک ورود کردیم. اکنون از پتانسیل بعضی نهادها استفاده میکنیم و یا آنها از پتانسیل شبکه استفاده میکنند و در نهایت تعاملات خوبی وجود دارد. البته باید تلاش کرد تا آن را منسجمتر کرد و بالاخره سمت و سوی کاملتری داد. در نهایت این تعامل وجود دارد و جلو میرویم.
در این مدتی که شما مسئولیت پیدا کردهاید آماری از مخاطبان شبکه مستند دارید که رشد داشته یا کمتر شده؟
ما در سال گذشته که وارد شبکه شدیم بر طبق نظر سنجی شهریور ماه ۱۳۹۵، یک برنامه با موضوع حیات وحش در شبکه مستند بوده است که ۲۵٫۹ درصد مخاطب داشته است و بقیه همه زیر ۶ درصد بوده است. امسال در آخرین نظرسنجی که برای ۲۵ مرداد ماه است، مستند حیات وحش خارجی ما از ۲۵٫۹ به ۳۷٫۹ رسیده است و حدود ۱۲ درصد رشد داشتیم. خیلی از برنامههای ما هم به همین شکل بوده است. اکنون ۵ برنامه داریم که تقریبا به مرز ۱۰ درصد مخاطب رسیده است. برای مثال برنامه همسفر، سال گذشته ۳٫۴ درصد مخاطب داشت و امسال به ۹٫۲ درصد رسیده است. برنامه تاریخ شفاهی ایران ۱ درصد مخاطب داشته است و اکنون به ۶٫۴ درصد رسیده است. علاوه بر این، برنامه به اضافه مستند حدود ۶ درصد مخاطب داشته است، البته این برنامه تازه راه افتاده است و هنوز جا دارد که مخاطبانش به رشد کامل برسند اما تمام برنامههای ما با رشد مواجه شده است.
شاید دلیل این رشد این بوده است که بسته برنامههای شبکه کاملتر شده است و موضوعات متعددی را میبینیم.
رشد مخاطبین شبکه چند عامل دارد. یک عامل همینی است که گفتید. ما کاملا کنداکتور را تقسیم بندی کردیم و گفتیم که فلان ساعت صرفا متعلق به برنامه مستند حیات وحش است. این روز و ساعت مستندهای اجتماعی، اقتصادی، مدافعان حرم و دفاع مقدس و … در حقیقت تکلیف مخاطب را با کنداکتور روشن کردیم و علاوه بر آن، تنوع موضوعی را بالا بردیم. ما اکنون تقریبا در همه موضوعات، برنامهای را در جدول پخشمان داریم. برنامههای اقتصادی، اجتماعی، حیات وحش، محیط زیست و … در حقیقت سعی کردیم، سبد متنوعی از موضوعات را ارائه کنیم.
سومین عامل به گرافیک شبکه برمیگردد. ما در این یک سال خیلی بر روی این موضوع تلاش کردیم تا گرافیک جذابی داشته باشیم.
عامل چهارم رشد مخاطبان شبکه، منظم بودن شروع پخش برنامهها است. اگر اعلام میکنیم فلان برنامه در فلان ساعت پخش میشود، تلاش میکنیم سر آن ساعت شروع کنیم و جابهجایی نداشته باشیم. این موضوع خیلی کمک خواهد کرد تا مخاطبین به راحتی برنامهای را پیدا کنند.
عامل بعدی به کیفیت تولید و کیفیت آثار تولیدی و تامینی برمیگردد. در آن هم تلاش کردیم تا کیفیت آثار ارتقا پیدا کند و اساسا آثاری که کیفیت ندارد را روی آنتن نبریم. به نظر اینها عواملی است که به بهتر دیده شدن مستند کمک کرده است.
در مورد حمایت از انجمنهای صنفی و … صحبت کردید. شاید بعضی از سینماییها یا بازیگران یک گاردی نسبت به تلویزیون داشته باشند و وقتی صحبت از حضور در آن میشود، امتناع میکنند؛ مثلا حتی وقتی خندوانه هم آنها را دعوت میکند راضی نمیشوند و نمیآیند؛ کلا خوششان نمیآید! شاید این فضا در کلیت شبکههای صداوسیما وجود نداشته باشد. فضای شبکه مستند برای مستندسازان چگونه است؟ آن را پذیرفتهاند؟
به نظرم در فضای سینما و تلویزیون هم این فضا که ترسیم کردید در یک سال اخیر کمی عوض شده است و خیلی از افرادی که شاید مد نظر شما باشند که با تلویزیون کار نمیکردند، اکنون با تلویزیون کار میکنند. در حقیقت در یک سال اخیر که چرخ سریال سازی در تلویزیون به حرکت درآمد، یک مقداری این فضا شکسته شد. در فضای مستند هم تقریبا همینگونه است.
تقریبا با همه طیف از مستندسازان در تعامل و همکاری هستیم. نگاه ما این است که منعی برای خودمان و برای کار کردن با مستندسازان قائل نیستیم مگر کسانی که راجع به کلیت نظام و انقلاب دشمنی میکنند.
کسی را نداریم که در فضای مستند با ما کار نکند. از پیشکسوتان مثل آقای ورهرام با ما همکاری دارند تا جوانترها. البته ما نمی توانیم مدعی این باشیم که با همه افراد اکنون کار تولیدی می کنیم چرا که امکان پذیر نیست و پتانسیل آن وجود ندارد اما فیلم هایشان را پخش می کنیم و در قالبهای دیگری با آنان در تعامل هستیم. تقریبا با همه طیفهایی که در فضای مستند کشور فعال هستند در ارتباط هستیم. برای مثال طیف کسانی که با مرکز گسترش کار میکردند یا کار میکنند، طیف کسانی که با انجمن و روایت فتح و اوج و … کار میکردند. تقریبا با همه این طیفها در تعامل و همکاری هستیم. نگاه ما این است که منعی برای خودمان و برای کار کردن با مستندسازان قائل نیستیم مگر کسانی که راجع به کلیت نظام و انقلاب دشمنی میکنند و مشخصا آدم معاندی است.
بین معاند و منتقد فرق وجود دارد. هر کسی می تواند از یک سیاستی انتقاد بکند و خود ما هم معتقدیم که علم نقد باید در دست صدا و سیما و رسانههای خودمان باشد. اگر خود ما اقداماتمان را نقد نکنیم، طبیعتا دشمن میآید و ما را نقد میکند. کسانی که معاند هستند تفاوت دارند چون کارشان از روی خیرخواهی نیست. ما یک خط قرمز گذاشتیم و گفتیم با کسی که عداوت دارد و معاند است نمی توانیم کار کنیم. در مورد عداوت، مقام معظم رهبری در ۲-۳ انتخابات اخیر نکاتی را میفرمایند که جالب توجه است. ایشان میگویند آنانی که حتی به جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند، به خاطر ایران بیایند و رای بدهند. بنابراین ما میگوییم که معاند حتی به مرز و کشورش هم وفادار نیست. طبیعتا کسی که به مرز ایران و کشور ایران وفادار نیست، دیگر نمی تواند جایی در رسانههای ایران داشته باشد. اما به غیر از این منع دیگری وجود ندارد که نتوانیم با کسی کار کنیم.
بدون دیدگاه