جهت نمایش توضیح عکس، گوشی خود را به حالت افقی بچرخانید
عکاس: مجتبی حیدری – من زنده برگشتم
قاچاق سوخت از اصلیترین معضلات شهرهای مرزی جنوب و جنوب شرقی ایران است. «کافه بلوچی» یکی از روستاهای مرزی استان سیستان و بلوچستان است که با دارا بودن بیش از 40 محل دپوی سوخت، سهم عمدهای در قاچاق دارد. این تجارت خطرناک در سادهترین شکل ممکن انجام می شود: هر وانت سهم مشخصی در حدود دو هزار کیلو را در کافه بلوچی تحویل میگیرد و پس از طی 180 کیلومتر مسیر صعبالعبور، در آن طرف مرز پاکستان ، در منطقه مرزی جالگی تحویل میدهد. پول سوخت به قیمت دلار همان لحظه محاسبه و به حساب صاحب محل دپوی سوخت واریز میشود.
بیکاری مهمترین دلیل تمایل جوانان این منطقه به شغل «سوختبری» است. ساجد 25 ساله مهندس عمران است. او شغلهای متفاوتی را تجربه کرده است اما نتوانسته شغل ثابتی پیدا کند. او بعد از مدتها برای گذران زندگی مجبور شده از جان بگذرد و دوباره سراغ نیسان و سوخت بری برود. او میگوید : سوختبرها در هر سفر تابوتشان را در تنهایی به دوش میکشند. این سوخت نیست که میبرند، بمبی است دوهزار کیلویی و یک جرقه کافی است تا همه چیز به یکباره شعله ور شود.
قاچاق سوخت معمولا از جادههای بیراهه و سنگلاخ انجام میشود. حضور نیروهای امنیتی مبارزه با قاچاق ، خراب شدن ماشین، تصادف، گم کردن مسیر و راهزنان سختی تردد را چند برابر کرده است اما درآمد نقد این تجارت هر جوان بیکاری را وسوسه میکند تا خطرها را به امید کسب سود به جان بخرد، هرچند مثل همه ماجراهای پرتکرار، سود اصلی در دستان سرمایه دار با نفوذی است که این زنجیره را آغاز کرده است زنجیره برداشت سوخت از بنگاههای نفتی و ارسال آن با تانکرهای حمل سوخت و فروش یک جای آن در کافه بلوچی.
رای گیری برای این اثر غیرفعال است
۲ دیدگاه
عالی
عالی