عکاس: امین نظری – نغمههای وصل
مراسم ازدواج یا در زبان عامیانه “عروسی”، مراسمی سنتی یا آیینی است که طی آن آغاز زندگی مشترک یک زوج، جشن گرفته میشود. این رسم در کشورها، فرهنگها، ادیان و مذاهب، گروههای قومی و حتی طبقات اجتماعی گوناگون به اشکال مختلفی برگزار میشود. مراسم عروسی در ایل بختیاری، نمونهای زیبا و بیآلایش از یگانگی جانها و اشتراک روح زندگی است. این مراسم در قلب طبیعت انجام میپذیرد تا تعهد آیین با تقدس طبیعت در هم بیامیزد.
عکاس: عرفان سامان فر – در خطر انقراض
در این مجموعه سعی شده تعدادی از جانوران ایران که در خطر شدید انقراض هستند را به تصویر بکشم.
عکاسی این مجموعه حدود ده سال به طول انجامید وعکسها در سراسر ایران گرفته شده است.
از بلوچستان تا بوکان و از آبادان تا فریدونکار و …
در حال حاضر حدود ۱۲۸ گونه جانوری و مهرهدار کشور در معرض خطر انقراض هستند.
رشد جمعیت ، نابودی زیستگاه ، عدم آگاهی و فرهنگ سازی و شکار بی رویه باعث از بین رفتن تعداد زیادی از جانداران ایران شده است.
در این مجموعه تصاویری از حیوانات در خطر انقراض عکاسی کردم تا شاید اگر روزی آنها نبودند، تصاویرشان به یادگار باقی بماند.
مدتی پیش دانشمندان از وقوع انقراض ششم خبر داده و اعلام کردند تا سال ۲۱۰۰ نیمی از گونه های حیوانات بر روی زمین نابود و منقرض می شوند.
ما در این سالها ببر مازندران و شیر خوزستان را برای همیشه از دست دادیم و در حال حاضر نیز میش مرغ ، یوزپلنگ، سمندر و … در لبه پرتگاه انقراض قرار دارند.
عکاس: مجتبی حیدری – آرزوهای مرده
کودکهمسری در ایران بیشتر در مناطق روستایی و عشایری و حاشیه شهرها رخ میدهد. مطابق قانون ایران، ازدواج دختران زیر سن 13 سال حتما باید به شرط رعایت مصلحت آنها و با تشخیص دادگاه صالح باشد. دختران پس از سن 13 سال هم برای ازدواج نیاز به اجازه ولی خود دارند. قوانین مربوط به سن ازدواج در ایران راه را برای کودک همسری باز گذاشته است. هرچند بسیاری از ازدواجهای کودکهمسری با پیگیری دادستانها و نهادهای مدنی جلوگیری و یا ابطال شدهاند اما هنوز هم در مناطقی از ایران این مساله رواج دارد. با توجه به آمارهای رسمی از کودکهمسری در ایران، نقش عامل فرهنگی در این موضوع بسیار پررنگ است.
در روستایی در بخش شمال غربی ایران، ازدواج دختران در سنین کودکی مرسوم و متداول است و به عنوان سنت و فرهنگ منطقه شناخته شده است. روستا مدرسه دخترانه ندارد، به همینخاطر دختران از تحصیل محروم میمانند و این مساله باعث شده آمار کودکهمسری در این منطقه بالا برود. غالباً خانوادهها برای ازدواج کودکان مبادرت به اخذ اجازه نامه از دادگاه نمیکنند و بر همین اساس ازدواجها هم ثبت قانونی نمیشود. تحمل پیامدهای ازدواجهای زودرس برای کودکان بسیار دشوار است. خیلی زود مجبور میشوند دنیای کودکیشان را ترک کنند و نقشهای جدید همسری و به زودی مادری را بر عهده بگیرند. کودکهمسری، کودکمادری و کودک بیوگی را هم به دنبال دارد.
جامعه ایران نسبت به گذشته، در این مورد حساستر شده و به شدت نسبت به آن موضعگیری میکند. با تصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در ایران راه برای اصلاح قوانین مربوط به ازدواج قدری هموارتر شده است اما هنوز موانع جدی بر سر راه وجود دارد.
بنا به سنت روستا، دختران بعد از ازدواج، چهره خود را با روسری میپوشانند. ما نیز به دلیل حفظ شخصیت بچهها، چهره آنها را نشان ندادهایم و اسامی را نیز تغییر دادهایم
عکاس: پژمان مولایی – معدن سنگ ونارچ
شرکت معدن سنگ منگنز استان قم که در 2 کیلومتری روستای ونارچ قرار دارد در سال ۱۳۴۱ فعالیت خود را آغاز کرده و در حال حاضر بزرگترین تولیدکننده سنگ منگنز درکشور و خاور میانه به حساب می آید. عمده ترین مصرف منگنز در صنایع فولادسازی است که به فولاد استحکام و خاصیت چکش خواری میدهد، مصرفهای دیگر آن در صنایع فروآلیاژ، شیمیایی، باتری سازی، سرامیک، شیشه گری، رنگ سازی، لعابکاری، مواد ضدعفونی کننده، کود، خوراک طیور، آجرهای رنگین و غیره است.
کارگران معدن سنگ ونارچ قم با تمام مشکلات و سختی ها به خاطرشرایط اقتصادی کشور روزانه از صبح زود تا غروب آفتاب در این معدن مشغول به کارهستند.
حسین یکی از همین کارگرانی است که 18 سال پیش در معدن پای خود را ازدست داده و با 4 فرزند خانه نشین شده است.
عکاس: زهرا استادزاده – عاشیق سلیمان
زینال ابراهیم نژاد روزگاری تنها درآمدش از عاشیقی بود و خواندن در مجالس جشن و سرور. در سراسر آذربایجان محفل عروسی برپا نمیشد مگر آنکه عاشیق سلیمان در آنجا با صوت ملکوتیاش نشاط و معرفت میپراکند و دلها را تکان میداد. عاشیقی که به موزهها رفت، زینال ماند و تخلص عاشیق سلیمان و آن ساز فرتوت. استاد 71 ساله، ساکن روستای ارکوین است.
عاشیق سلیمان برای تامین معاش خود به همراه پسرش دامداری می کند. چند روز در هفته را هم با وانت خود به روستاهای اطراف می رود و لوازم خانگی می فروشد. گاهی به دیدار دوست و استاد خود عاشیق کاظم می رود. ساعاتی را در کنار هم می خوانند و می نوازند.
استاد آواز اما هنوز سرپاست و مشغول آموزش عاشیقی به پسر و نوه اش. او آذربایجان را تا دو نسل بعد از خود بیمه کرده. پیرمرد از پای ننشسته و هفتهای یک بار از لایو اینستاگرام اجرای زنده برگزار میکند.
عکاس: علی اصغریوسفی – بی خانمان ها
افزایش فقر، بیکاری و نامساعد بودن شرایط اجتماعی منجر به رشد تعداد بی خانمانها، زباله گردها و همچنین دسترسی آسان به مواد مخدر در شهر اراک شده است. این معضل بخصوص در فصول سرد با توجه به غفلت و عدم رسیدگی مناسب توسط ارگانهای مسئول، آسیب های جسمی و روانی بسیاری را بر این قشر وارد می کند.
عکاس: محمد عطایی محمدی – اینجا روزی دریا بود
خلیج گرگان بزرگترین خلیج دریاى خزر است که بر اثر پیشروى و گسترش شرقى رشته ساحلى شبهجزیره میانکاله در جنوب شرقى دریاى خزر تشکیل شده است و یکی از بزرگترین خلیجهای جهان محسوب میشود.خلیج گرگان از سال ۱۴۰۰ به دلیل افزایش گرما و تبخیر، بهرهبرداری بیرویه از منابع دریایی و کاهش بارندگی در معرض خشک شدن قرار دارد. بخش زیادی از این خلیج به طور کامل خشک شده و مسئولین درصدد راهی برای جبران کمآبی آن هستند.
این پهنه سالهاست که گرفتار چالشهایی از جمله کمبود آب برای تجدید حیات آبزیان، شکار بی رویه، لایروبی نکردن کانال های آبرسان، افزایش تعداد آب بندان و مزارع پرورش ماهی در بالا دست شده و این عوامل بر بحرانی شدن شرایط منطقه افزوده و ضرورت تلاش برای حل آن را جدیتر کرده است. پایین رفتن روز به روز سطح آب خلیج گرگان نه فقط حیات آبزیان و پرندگان مهاجر، بلکه اقتصاد ساکنان پیرامونی این پهنه آبی را تحت تاثیر قرار میدهد که در سختترین حالت با نابودی کامل و تبدیل آن به محل حرکت ریزگرد، مهاجرت را به اولین انتخاب ساکنان شهر و روستاهای اطراف تبدیل خواهد نمود.
گفته می شود حق آبه دریای خزر از سوی کشورهای همسایه قطع شده و همه کشورها اقدام به زدن سدهای متوالی بر روی دریای خزر کرده اند و ورودی دریا تقریبا صفر شده است . تعداد 12 عدد از این سدها در استان گلستان مورد بهره برداری قرار گرفته و 4 سد در حال احداث میباشد و نکته تاسف بار موضوع این است که بخش اعظم آب این سدها برای کشاورزی و مخصوصا کشت شالی در حاشیه این سدها مورد استفاده قرار میگیرد.
در آخرین سفری که تابستان امسال به سواحل خلیج گرگان داشتم دخترم با بغض به برادر5 ساله اش میگفت :
” اینجا روزی دریا بود . . . ”
این مجموعه عکس با نگاهی مستند روند خشک شدن خلیج گرگان که در ماه های اخیر بسیار ملموس تر و ناراحت کننده تر شده است را از ساحل نوکنده تا نزدیکی مرز های ایران و ترکمنستان برای ثبت در تاریخ و سندی برای آیندگان ثبت کرده است .
عکاس: سید متین هاشمی – لوچو
کشتی لوچو از ورزشهای پهلوانی و سنتی مازندران است که قدمتی ۱۵۰۰ ساله دارد. سالهاست که مردم در عید ماه طبری در آیینی که به جشن مردگان معروف است با تهیه انواع غذاهای محلی به شادمانی و سرور می پردازند. در حین برگزاری این جشن مسابقات کشتی سنتی هم برای شناسایی پهلوان ترین فرد منطقه اجرا می شود.
در کشتی لوچو احترام به پیشکسوتان و ریش سفیدان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. معمولاً مدیریت برگزاری این مراسم بر عهده آنها می باشد. به پهلوانان برتر یک رأس گاو یا گوسفند اهدا می شود.
استان مازندران قطب ورزش کشتی در ایران است. این استان بیشترین تعداد مدال در رقابتهای المپیکی، جهانی و آسیایی برای ایران به دست آورده است، که اغلب خود این ورزشکاران کشتی گیر لوچو کار بوده اند. مهم ترین ورزش مازندران، ورزش ملی ایران، کشتی است.
عکاس: امین رحمانی – عزاداران اهل سنت
عاشورا یکی از روزهای مهم در مذهب اهل تسنن است. برخی از مسلمانان شیعه فکر می کنند اهل سنت نسبت به امام حسین و دیگر اهل بیت بی تفاوت بوده و از واقعه کربلا متاثر نیستند که این ناشی از عدم شناخت آنها نسبت به اهل سنت است، زیرا آنها اهل بیت را از بزرگان خود دانسته و آنها را سرمشق و الگوی خود میدانند و در کتابهای اهل سنت فضایل اهل بیت به کثرت وارد شده است و همیشه امام حسین را به عنوان سردار جوانان اهل بهشت و فاطمه زهرا را به عنوان سیده زنان اهل بهشت یاد می کنند. این آیین و سنت در گوشه و کنارایران هم اتفاق می افتد، از جمله ترکمنها که پیرو مذهب حنفی هستند، در روزهای عاشورا و اربعین سوگواری میکنند و حتی دستههای عزاداری راه میاندازند. در بین کردهای سنی مذهب ایران نیز عزاداری امام حسین(ع) بسیار رواج دارد. در کردستان ایران با آغاز ماه محرم مراسم جشن یا عروسی برگزار نمیشود. برخی زنان کرد از اول تا پایان محرم، سرمه به چشم نمیزنند.
این عکس ها مراسم روز تاسوعا در روستای شاه میلرزان در فاصله ۱۸ کیلومتری غرب محور ارتباطی تالش به آستارا و بازار خطبه سرا شهرستان تالش را نشان میدهد. این روستا که مذهب مردمانش اهل سنت است دارای یک بقعه تاریخی متعلق به امام سلطان محمود شاه دینوری از عارفان قرن هشتم هجری قمری و به روایتی از فرزندان امام زین العابدین (ع) است و در گذشته یک مکان برای زیارت در تمام فصول محسوب میشد و امروز در مناسبت هایی چون تاسوعا، عاشورا و رحلت پیامبر (ص)، شاهد حضور عزادارانی است که از روستاهای منطقه خود را به این مکان می رسانند.برای رسیدن به این بقعه و روستا باید از داخل جنگل با رودخانه و درهای مملو از درخت عبور کرده و پس از طی ۱۸ کیلومتر به روستای ییلاقی، زیارتی شاه میلرزان میرسیم. دستههای عزاداری به نوبت (ابتدا آقایان و بعد خانم ها) پس از چرخیدن به دور درخت بلوط، مسیر ۵۰۰ متری تا روستا را سینه وزنجیرمیزنند و در ابتدای روستا مورد استقبال دسته متعلق به شاه میلرزان قرار میگیرند و به زیارت بقعه سید محمود دینوری رفته و دور آن گردش می کنند. پخت غذای نذری و پخش کردن آن میان اهالی و انداختن سفره پذیرایی در مسجد روستا جزو شئونات این روز است که بسیار به آن تاکید می شود. این مراسم با توجه به آب و هوای مناسب تا ظهر عاشورا نیز ادامه می یابد.
این مجموعه می کوشد تا با نشان دادن آیین های مذهبی مردمان اهل سنت در شهرها و روستاهای مختلف ایران، گوشه ای از ارادت اهل تسنن به امام حسین(ع) و یارانش را به نمایش بگذارد.
عکاس: مصطفی حسن زاده – کورس
آخر هفته ها غوغایی در ترکمن صحرا برپاست. ده ها هزار نفر از پیر و جوان می آیند تا روزی خود را در پس گام های استوار اسب ها جستجو کنند. در بطن ماجرا هم چابک سوارانی هستند که چند ساعت قبل از هر مسابقه از زیر قرآن رد شده اند.
گلستان سه مجموعه اسبدوانی و سوارکاری دارد و در طول سال در فصل های مختلف در آن مسابقات سوارکاری برگزار می شود.
هرساله مسابقاتی تحت عنوان کورس بهاره و پاییزه، روزهای پنجشنبه و جمعه در شهرهای گنبد، آق قلا و بندرترکمن برگزار می شود.
سنت سوارکاری در شمال شرقی فلات ایران ریشهای پنج هزار ساله دارد و گویی اسب با زندگی مردمان این منطقه عجین شده است. در کنار این، مسابقات سوارکاری بیش از چهل سال است که دوستداران این ورزش را هر هفته به کورس اسبدوانی میکشاند.
پنجشنبه و جمعه هر هفته، اسبها و جابک سوارانشان در چند رده مختلف با هم به رقابت میپردازند و چند هزار نفر با اشتیاق، حال و هوای اسبها و چابکسوارها را زیر نظر گرفته و در مسابقات قانونی و غیر قانونی شرط بندی روی اسب ها شرکت می کنند.
عکاس: محمد آهنگر – آبادان، روایت همدلی
دوشنبه دوم خرداد ماه 1401 بود که قسمتی از برجهای دوقلوی متروپل واقع در خیابان امیری آبادان، از شلوغترین و پرترددترین خیابانهای این شهرستان فروریخت و ۴۳ هموطن آبادانی در این حادثه جان باختند.
در اولین لحظات این حادثه شوکآور، مردم منطقه از زن و مرد و نیز نیروهای نظامی و بسیج مردمی، همگام با نیروهای امدادی وارد عملیات امداد و نجات شدند و در روزهای بعد از سایر شهرهای اطراف بر حسب حس انساندوستانه به این گروهها اضافه شدند و حماسهای دیگر را در نهضت مواسات و یاری رسانی رقم زدند تا تاریخ و آیندگان بداند آبادان نقطه عطفی است در همدلی برای تمام دههها، چه امروز در متروپل و چه دیروز در برابر دفاع از دشمن بعثی.
عکاس: محمد رضایی – جواهــر کوهستــان
“جواهر امیری در ارتفاع 2000 متر در دل کوهستانبرفی در روستای آریم سوادکوه در مرز مازندران و سمنان همراه با 150 راس گوسفند روزگار را سپریمی کند.”
این تیتر را که در شبکههای مجازی دیدم، به یاد کودکیهایم افتادم و خاطرات روستای پدری وعمهی مرحومم که او نیز فرزندانش را در دل جنگلهای هیرکانی با دامداری بزرگ کرده بود.
دو هفته قبل از انتخابات سال 98 بود که با پرسوجو به سراغ جواهر رفتم تا از او عکاسی کنم.جاده منتهی به آخرین روستای منطقه به دلیل بارش برف سنگین مسدود شده بود و من باید 12 کیلومتر باقیمانده را پیاده طی میکردم. اهالی روستای کَنگِلو میگفتند معمولا 3 ماه پایانی سال شرایط همینگونه است.
قبل از ظهر بود که به روستای آریم رسیدم. نیاز نبود از کسی سراغش را بگیریم، چون در این موقع از سال جز او و یک دامدار دیگر کسی آنجا زندگی نمیکرد.
جواهر که اکنون 45 سال دارد، بعد از فوت پدر، 15 سال است که سرپرستی مادر و خواهر کم شنوایش را به عهده گرفته است و به تنهایی کار طاقت فرسای نگهداری و پرورش 150 راس گوسفند را در شرایط سخت کوهستان انجام میدهد.
آرزوهای معمول و قصه های شیرین یک دختر 45 ساله را شاید نتوان در سختکوشی جواهر جستجو کرد. اما دنیای او به اندازه قدمت رشته کوه البرز و جنگل های هیرکانی اصیل و ناب است.
این مجموعه عکس که در زمستان 1398 عکاسی شده است، روایت تنها 2 روز بودن در کنار جواهر است.
او تمام 365 روز سال را اینگونه زندگی میکند.
چند ماه پس از حضورم در آنجا جواهر با مرد کشاورزی اهل جویبار ازدواج کرد، او حالا با همسرش در همان روستای آریم به کار دامداری مشغول است.
عکاس: احمد تاجی – حنا بندان
مراسم حنا بندان در روز خاکسپاری یکی از تلخ ترین رسوماتی است که در قوم بختیاری برای جوان های متوفی که هنوز ازدواج نکرده اند و جوان مرگ شده اند برگزار می شود. در این روز نامزد جوان فوت شده لباس عروس پوشیده و سوار برخودرو تزئین شده بسوی قبرستان حرکت می کند . در این میان زنان ایل با سینی های خنچه بر سر، عروس را تا قبر همراهی می کنند . در این حین پیرزنان طبق سنتی قدیمی ترانه ای غم انگیز و سوزناک را به زبان بختیاری زمزمه کرده و بقیه زنان آنها را همراهی می نمایند، که به این آواز گاگریو گفته می شود. در این مراسم مردان ایل نیز به احترام جوان تازه از دست رفته شروع به تیراندازی هوایی می کنند .
عکاس: مجید حجتی – سفید، اما خاکستری
این مجموعه درباره شهرک نوساز «پردیس» است که در اواخر دهه 70 توسط مهندسان راه و شهرسازی برای تمرکززدایی و اسکان جمعیت سرریز پایتخت ایران جانمایی شد و در 30 کیلومتری شمال شرق تهران در دامنه رشته کوه های البرز در منطقه ای کوهستانی با آب و هوای سرد و خشک شروع به ساخت و ساز کرد و هم اکنون در 11 فاز به ساخت خود ادامه می دهد.
به گزارش تجارت نیوز، «اسماعیل حسین زهی» نایب رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی ایران، بر اساس آمار قیمت های نجومی ملک در تهران، این شهر را گران ترین پایتخت مسکن جهان در سال 2021 اعلام کرد.
با توجه به اینکه بسیاری از آپارتمان ها ی فاز 11 این شهرک از سال ها قبل پیش فروش شده اند اما به دلیل عدم مدیریت در ساخت و آمادگی کامل جهت سکونت، هنوز زمان تحویل برخی از واحدها فرا نرسیده و این در حالی است که قیمت ملک و ساختمان هر روز در حال افزایش است و با توجه به رشد تورم، هزینه تکمیل ساخت آن برای صاحبانش دشوار شده است و شرکت سازنده هم جوابگو نیست.
مالکانی هم که در حال حاضربه اجبار در این شهرک سکونت کرده اند به دلیل موقعیت جغرافیایی این منطقه با مشکلات عدیده ای از جمله نبودن ناوگان اتوبوسرانی و مترو جهت رفت و آمد ، نداشتن فضای سبز با امکانات رفاهی مناسب برای تفریح کودکان وعدم ارائه خدمات کافی مراکز بهداشتی و آموزشی مواجه هستند.
همچنین سر و صدا و گرد و غبار ناشی از ساخت و ساز و گسترش این شهرک و آبگرفتگی معابر پس از بارندگی برف و باران در اثر شیب تند کوه و خاکی بودن بعضی جاده ها، معزل دائمی برای ساکنانش رقم زده است.
با توجه به شرایط بد اقتصادی و رویای خانه دار شدن در شهر تهران، بعضی از شهروندان مجبور به سکونت در این شهرک ها هستند.
عکاس: مجتبی حیدری – من زنده برگشتم
قاچاق سوخت از اصلیترین معضلات شهرهای مرزی جنوب و جنوب شرقی ایران است. «کافه بلوچی» یکی از روستاهای مرزی استان سیستان و بلوچستان است که با دارا بودن بیش از 40 محل دپوی سوخت، سهم عمدهای در قاچاق دارد. این تجارت خطرناک در سادهترین شکل ممکن انجام می شود: هر وانت سهم مشخصی در حدود دو هزار کیلو را در کافه بلوچی تحویل میگیرد و پس از طی 180 کیلومتر مسیر صعبالعبور، در آن طرف مرز پاکستان ، در منطقه مرزی جالگی تحویل میدهد. پول سوخت به قیمت دلار همان لحظه محاسبه و به حساب صاحب محل دپوی سوخت واریز میشود.
بیکاری مهمترین دلیل تمایل جوانان این منطقه به شغل «سوختبری» است. ساجد 25 ساله مهندس عمران است. او شغلهای متفاوتی را تجربه کرده است اما نتوانسته شغل ثابتی پیدا کند. او بعد از مدتها برای گذران زندگی مجبور شده از جان بگذرد و دوباره سراغ نیسان و سوخت بری برود. او میگوید : سوختبرها در هر سفر تابوتشان را در تنهایی به دوش میکشند. این سوخت نیست که میبرند، بمبی است دوهزار کیلویی و یک جرقه کافی است تا همه چیز به یکباره شعله ور شود.
قاچاق سوخت معمولا از جادههای بیراهه و سنگلاخ انجام میشود. حضور نیروهای امنیتی مبارزه با قاچاق ، خراب شدن ماشین، تصادف، گم کردن مسیر و راهزنان سختی تردد را چند برابر کرده است اما درآمد نقد این تجارت هر جوان بیکاری را وسوسه میکند تا خطرها را به امید کسب سود به جان بخرد، هرچند مثل همه ماجراهای پرتکرار، سود اصلی در دستان سرمایه دار با نفوذی است که این زنجیره را آغاز کرده است زنجیره برداشت سوخت از بنگاههای نفتی و ارسال آن با تانکرهای حمل سوخت و فروش یک جای آن در کافه بلوچی.
عکاس: امین رحمانی – الفبای کوهستان
مدارس عشایری که امروز ، نیم قرن سابقه را پشت سر گذاشته ، کودکان در سن تحصیل اقلیت کوچ رو را در مسیر جابجایی فصلی ایل ، تحت پوشش تحصیلی قرار می دهد . بسته به شرایط منطقه بیتوته عشایر ، ممکن است این مدارس در چادر ، کانکس یا اتاق های پیش ساخته و بلوک سیمانی تشکیل شود . در موارد بسیار نادر ، معلمان هم همراه با ایل کوچ میکنند و بنا بر سیاست اموزش و پرورش عشایری ، معلمان این مدارس ، حتما عشایر زاده و آشنا با فرهنگ ایلیاتی و قیود کوچ هستند .
شهرستان اندیکا در شمال استان خوزستان ، حدود هزار دانش آموز عشایری دارد که 300 معلم در 55 کلاس درس چادری و روباز به این دانش آموزان درس می دهند . در این مجموعه ، همراهی با تعدادی از کلاس های درس عشایری تشکیل شده در چادر و فضای باز ، به تصویر کشیده شده است .
با توجه به موقعیت جغرافیایی شهرستان اندیکا و قرار گرفتن مناطق بیتوته ایل عشایری در دامنه های ارتفاعات زاگرس ، تعداد قابل توجهی از کلاس های درس عشایری ، در مناطق صعب العبور تشکیل می شود و دانشآموزان عشایر برای رسیدن به کلاس درس – که معمولا ، از پایه ششم بالاتر نمی رود – باید سختی هایی همچون گذر از رودخانه مرزی شهرستان های لالی و اندیکا ، بالا رفتن از ارتفاعات ، پیاده روی های طولانی برای رسیدن به کلاس درس ( به علت اجرای سیاست استقرار مدرسه اقماری برای ایجاد پوشش تحصیلی مشترک برای دانش اموزان چند ایل کوچ رو ) و تحمل ساعات تحصیل در فضای باز و بدون هیچ وسیله گرمایشی و سرمایشی ان هم در سرمای زمستان و گرمای تابستان را به جان بخرند . وقوع سیل ، بارندگی های شدید و پی درپی در فصول بهار و زمستان – که دقیقا ، موعد کوچ قشلاقی ایل بختیاری است – بالا آمدن آب رودخانه ها و سرریز شدن به جاده ها و قطع دسترسی عشایر به مناطق روستایی ، و همچنین مشکلاتی همچون نگرش منفی والدین به ادامه تحصیل فرزندان ؛ بخصوص دختران ، از جمله موانع موقت و دائمی ادامه تحصیل دانش آموزان عشایر است علاوه بر آنکه مشارکت اجباری کودکان در چرای دام ، کشاورزی و کمک به والدین ، افت تحصیلی و حتی ترک تحصیل ناخواسته دانش آموزان عشایر را سبب می شود .