عکاس: هادی زند – دوری دوساله
از غربت روز اول و خداحافظی با خانواده تا زندگی توی آسایشگاه و چادر اردوگاهِ تلو. از بیداری شب تا گرگ و میش سحر و چرت زدنهای دزدکی گوشه و کنار پادگان. از در رفتن از زیر کلاسهای هر روز صبح تا تنبیه شدن به خاطر درست رژه نرفتن. از شیطنتهای یواشکی به دلیل ترس از «بازداشت برگه» تا صبحگاهی که برای یک لحظه دیرتر بیدارشدنش حاضر بودی همه زندگیت رو بدی. همه اینها یک بخش کوچکی از زندگی سربازها در دوره آموزشی است. دورهای که توی زمان شیوع کرونا از دو ماه به ۴۵ روز رسید و با اینهمه تعدادی از سربازها از همین مدت هم ناراضی بودند. چون بعضیها معتقدند که خدمت فقط اتلاف وقت و سرمایه است و برخی هم راهکارهایی برای آن پیشنهاد میدهند. این مجموعه گوشهای از دو ماه زندگی سربازهای پادگان “01” ارتش است، روایتی از دو سال تجربه اندوزی متفاوت در یک زندگی کاملا پسرانه.
عکاس: محمد بشیریان زاده – هیش (مراسم ازدواج در هرمزگان)
در میان آیین هـای رایـج در استان هرمزگان، آیین ازدواج با وجود گذر زمـان، بسـیاری از ویژگـی هـای خـود را حفظ کرده است. دعوت از مهمانان مراسم هـم بـه گونه های خاص انجام می شود. تعدادی از زنان فامیل از خـانواده عـروس و دامـاد برای دعوت کردن مهمان جهت عروسی بـه صورت جداگانه جمع میشوند که به آنها خُندغ مـی گوینـد و با کِل و شادی به درب خانه اقوام رفته، آنها را دعوت می کنند. گروهی از زنان با اشعاری مخصوص با همراهی مردان و نوای موسیقی اصلاح سر و صورت داماد را در مراسمی که به آن سرتراشان میگویند انجام می دهند . هنگامی که داماد درحمام قرار گرفت ، تخم مرغ را زیر پای آن شکسته و عـود و گشـته خوشبو می سوزانند ، فامیلهای او در پشت در حمام اشعاری به نام باسنک را میخوانند. برای حنا کردن ، عروس و داماد را روی تشکچه های کـه با پارچه های زیبا تزیین شده است مینشانند و سپس دو زن همزمان مشغول بستن حنا به دست و پای عـروس و داماد میشوند . بعد در نهایت موسیقی محلی با ساز سورنا و دهل کسر که از ساز های کوبه ای مخصوص این دیار است نواخته می شود و همه به رقص و پایکوبی می پردازند . آیین ازدواج در استان هرمزگان بر خلاف مشابهت هایی که با مراسم عروسی دیگر اقوام ایـران دارد به لحاظ چگونگی انجام آن تفاوتهایی دارد.
عکاس: محمد عطایی محمدی – زخم کهنه
یکی از مهمترین منابع طبیعی در جهان، جنگلها هستند؛ تا جایی که کشورهای دارای سهم بیشتر از جنگل های طبیعی را میتوان نقاط ویژه جغرافیایی در جهان دانست. جنگل های هیرکانی ایران و آذربایجان از مهمترین مناطق زیست کره در جهان به شمار میروند. به علت نقش موثر آنها در حیات بشری در فهرست میراث طبیعی یونسکو، ثبت شدهاند. جنگل های هیرکانی مانند کارخانه عظیم تصفیه هوا هستند. وسعت بالای این منطقه نقش قابلتوجهی در تولید اکسیژن و هوای پاک نواحی اطراف آن دارد؛ تا جایی که حذف درختان جنگلی میتواند مشکل جدی در تامین اکسیژن مورد نیاز جهان ایجاد کند. نابودی جنگلها تاثیر غیر قابل جبرانی بر زیست انسانها در جهان خواهد گذاشت تا جایی که خطر از بین رفتن جنگلها در حقیقت برابر با خطر نابودی نسلهای آینده است.
متاسفانه در طول سالیان دراز، افراد بسیاری با سیاست گذاریهای اشتباه که ریشه بیشتر آنها در منفعتهای اقتصادی است، باعث ضررهای غیر قابل جبران به پوشش گیاهی جنگل های هیرکانی شمال ایران شدهاند؛ یکی از مهمترین عوامل قتل جنگل پاکتراشی آن است . پاکتراشی یا بریدن همه درختان، یک روش جنگلداری / درختبری است که در آن اکثر یا همه درختان یک منطقه بهطور یکنواخت قطع میشوند.
در اواخر خرداد 1401 تصاویری از پاکتراشی بخشی از جنگل های هیرکانی در سمت غرب استان گلستان در فضای مجازی منتشر شد که در آن ادعا شده بود بخش زیادی از جنگل هیرکانی در شهرستان گلوگاه مازندران پاکتراشی شده است.
زمان کوتاهی پس از انتشار این کلیپ، مشخص شد که قطع درختان قدمتی چند دهه ای دارد و از بقایای حضور ارتش متفقین در ایران است و طبق بررسی ها، ارتش شوروری به دلایلی که آشکار نیست این منطقه جنگلی را پاکتراشی کرده . برای من که ساکن استان گلستان هستم دیدن این تصاویر به علت مشاهده هر روزه این بخشهای جنگل امری عادی شده بود و پس از تحقیق متوجه شدم درباره این موضوع کمتر عکاس و مستند سازی ورود کرده و برآن شدم که برای ثبت در تاریخ و سندی برای آیندگان بخشی کوچکی از این موضوع را به تصویر بکشم.
این مجموعه عکس با نگاه مستند و با ثبت تغییر کاربری های مختلف در دهه های اخیر برای ساخت زمین های کشاورزی، راه سازی، کارخانجات، مرغداری های صنعتی و ویلا سازی در جنگل های هیرکانی بخش استان گلستان و به روش عکاسی هوایی تولید شده است.
عکاس: هادی هیربدوش – حاشیه نشینان شهر بهشت
پدیده خشکسالی و تغییرات اقلیمی سالهاست در تمامی نقاط کره زمین در حال پیشروی است. کاهش بارندگی ها و استفاده ومصرف نادرست ازاندک آب های شیرین باقی مانده، باعث افزایش سرعت پدیده خشکسالی شده ومشکلات فراوانی را برای تمامی موجودات کره خاکی از جمله ما انسانها به وجود آورده است. یکی از تاثیرات پدیده خشکسالی، مهاجرت و حاشیه نشینی شهرهاست که در بسیاری از کشورهای جهان، به ویژه کشورهای درحال توسعه و همچنین ایران به یک چالش جدی تبدیل شده است. حدودا در ۲۰ سال گذشته با آغاز سالهای خشکسالی، مردم سیستان و بلوچستان درجنوب شرقی ایران، که از کشاورزی و دامداری امرار معاش میکردند عملاً درآمدشان کاهش یافته و بیشترین آسیب را از خشکسالی تجربه کردند. این موضوع موجب شده بسیاری از مردم منطقه برای کسب درآمد به شهرها مهاجرت کنند و اکنون ۴ شهر زابل، زاهدان، چابهار و ایرانشهر حالا بیش از یک میلیون نفر حاشیهنشین دارند و در این میان رتبه نخست حاشیهنشینی در کشور را شهر چابهار به خود اختصاص داده است. بندر چابهاربا موقعیت راهبردی یکی از نزدیکترین راه های دسترس کشورهای شرقی ایران از قبیل (پاکستان، أفغانستان و هند … ) به آبهای آزاد را دارد و یکی از زیباترین شهرهای جنوب شرقی ایران در کرانه سواحل مکران و اقیانوس هند است، به دلیل جاذبههای کمنظیری که در این شهر بندری وجود دارد به آن لقب «بهشت» جنوب ایران داده شده است. به همین دلیل این منطقه ازاهمیت فراوانی برخوردار است. متاسفانه در حال حاضرتنها بندر اقیانوسی ایران بزرگترین حاشیه نشینی کشور را در خود جای داده است. بهطوری که از جمعیت ۱۲۰ هزار نفری آن بیش از ۶۰ درصد حاشیهنشین در مناطق و سکونتگاههای غیر رسمی زندگی میکنند. بنا بر گفته مسئولان ۶۰ درصد جمعیت این بندر در ۳۳۰ هکتار از اراضی حاشیه شهر شامل مناطق “جنگولک، کمبمرادآباد، رمین، عثمانآباد، میرآباد و نوکآباد” ساکن هستند. در منطقه میرآباد، با فاصله ای اندک از منطقه آزاد چابهار بیش از هزار خانواده بدون داشتن امکانات اولیه آب، برق، بهداشت و سایر امکانات رفاهی در کپرها و آلونکها زندگی میکنند.
عکاس: میلاد حمادی – به قدرت رسیدن طالبان در جولای ۲۰۲۱
به قدرت رسیدن طالبان در ماه جولای در افغانستان به آسانی و بدون جنگ و خونریزی های زیاد انجام پذیرفت.آمریکایی ها طی توافقی در قطر، کشور و تمام دست آوردهای بیست ساله را در اختیار نیروهای طالبان ( مجاهدین ) گذاشتند. افغانستان در بیشتر 50 سال گذشته در جنگ بوده است. تهاجم، اشغال، شورش و جنگ داخلی ازکارهای روزمره هستند. دولت جدید امارت اسلامی طالبان دموکراسی را عقب رانده و تمام فعالیت های 20 ساله را نابود کرده است.
اگرچه مجاهدین، مجاهدین بیست سال قبل نبودند و اگرچه ساختار آنها نسبت به گذشته تغییر کرده بود اما صرف روی کارآمدن آنها سبب شد قیمت دلار در کشور بالا رفته و بنزین و سایر سوخت ها کم شود. همچنین در اثر فرار تعداد زیادی از مردم افغانستان کشور دچار بحران بی ثباتی، نبود کار و شغل شده و گرانی روز به روز افزایش یابد. بر اساس گزارش دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد (OCHA) افغانستان از نظر بسیاری از اقدامات بشردوستانه در رتبه آخر قرار دارد. سی و چهار درصد از جمعیت در وضعیت ناامنی غذایی هستند. ده درصد کودکان قبل از شروع دبستان می میرند. سی و هشت درصد کودکان به مدرسه دسترسی ندارند. جمعیت قابل توجهی از غیرنظامی ها در مناطق آسیب دیده از درگیری دسترسی محدودی به غذا، آب آشامیدنی سالم، مراقبت های بهداشتی و سایر خدمات اولیه دارند. بیش از 600000 نفر آواره داخلی هستند و تقریباً 1.5 میلیون نفر معتاد به هروئین هستند.
عکاس : شایان حاجی نجف – زخم های نامرئی
همه زخمها در نگاه اول قابل مشاهده نیستند. جنگ به عنوان یکی از عناصر پایدار تاریخ بشر و تهدید کننده حیات، زخمهای عمیقی بر پیکره جوامع درگیر با آن وارد و قربانیان بسیاری را بر این جوامع تحمیل میکند. انسانهایی که در جنگ کشته یا زخمی میشوند تنها قربانیان جنگ نیستند بلکه در جنگها حتی وقتی که گلولهها و ترکشها موفق به کشتن یا زخمی کردن جسمی نمیشوند، تلفات به بار میآورند. افرادی که مستقیما در جنگ شرکت میکنند در معرض تروماهای ناشی از این پدیده قرار میگیرند و قربانی جنگ میشوند زیرا جنگ یکی از عوامل اصلی تاثیرگذار بر بروز اختلالات روانی-رفتاری در افراد حاضر در آن است. بیماری روانی ناشی از جنگ، زخمی نامرئی از جنگ است که در عدهای ظهور و بروز بیشتری پیدا میکند و آنها را به انزوا، سردرگمی، سرخوردگی، ترس و… میکشاند تا جایی که برخی از این افراد مجبور میشوند تا آخر عمر به دور از اجتماع و خانواده، در محلی خاص مثل بیمارستان اعصاب و روان روزگار بگذرانند. براساس تحقیقات انجام شده، تقریبا از هر چهار سربازی که از جنگ باز میگردد، یک نفر دچار مشکلات شدید روانی است. زندگی این افراد پشت درهای بسته بیمارستان، تصویری از زخمهای نامرئی جنگ است؛ در و دیوارهایی مرموز که داستان زندگی سربازانی را پنهان کردهاند که روزی سرشار از عشق، خشم و نفرت، شجاعت و ترس و… زندگی میکردند. در حال حاضر، هیچ درمانی برای بیماری روانی ناشی از جنگ وجود ندارد، اما علائم آن را میتوان با روان درمانی و دارو کاهش داد. بنا بر اعلام بنیاد شهید و امور ایثارگران بیش از ۲۰۰ هزار جانباز اعصاب و روان جنگ تحمیلی در کشور وجود دارد. در حال حاضر حدود ۴۰ هزار نفر از این جانبازان که در ۸ سال دفاع مقدس حضور داشتند، تحت پوشش خدمات بیمارستان ها و مراکز درمانی و مشاورهای هستند.
عکاس: مریم آل مومن دهکردی – سوگ
زمان گاگِرِیو*
سوگواری بختیاری ها یکی از نمایشی ترین انواع تعزیه و تاثیر برانگیز ترین انواع عزاداری است. بزرگداشت بزرگان، کلانتران، ریش سفیدان، جوانان غیور و بی بی ها و زنان نامدار پس از مرگ نوعی فرهنگ خاص را در بختیاری ایجاد می کند. در مراسم پاسداشت بزرگان ایل، کُتَل( نمادی از رشادت و اهمیت سوارکاری در بین بختیاری ها) برپا می کنند؛ اسبی را با پارچهٔ سیاه پوشانده و افسارش را به دست مردی میدهند تا آن را دور مافه بچرخاند. مافه بنایی مکعب شکل از سنگ است که معمولاً بیش از یک متر ارتفاع دارد و نمادی یادبود گونه محسوب می شود که بنا به شغل متوفی وسایلی روی آن قرار می دهند(مثلا شکارچی را، بز کوهی). در برخی موارد ابزار کار شکارچی نیز در مراسم نمایش داده می شود. در همین زمان یکی از زنان مسن، با صدای بلند اشعاری را در رثای متوفی میخواند. با مرگ فرد زنان با فریاد و جیغ ( کیک و چر) کندن و بریدن گیسوان با کارد یا قیچی، خراشیدن چهره با ناخن، یقه دریدن و بر سر و صورت زدن اوج ناراحتی خود را نشان می دهند. تشمال ها و نوازندگان ایلی با نواختن موسیقی عزا، معروف به ساز چپ فضای حزن و تالم بیشتری بین جمعیت ایجاد می کنند. ساز چپ، موسیقی و مارش عزا است که تاثیر عمیقی بر شنوندگان خود می گذارد. در مرگ جوان ناکام رقصی موافق عقربه های ساعت(مخالف رقص عروسی) انجام می شود. رقصی سرتا پا حزن و اندوه که از سوی مادر، خواهران و نزدیکان فرد تازه در گذشته با سوزناکی و اشک برگزار می شود. هدف از برگزاری این رقص بیان ناکامی و برپانشدن رقص عروسی با رسیدن اجل و مرگ است. زنان مسن تر در مراسم عزاداری، با صدایی حزین اشعاری را در مدح فرد فوت شده میخواندند که به آن گاگِرِو میگویند. در خواندن گاگِرِو یکی از زنان، شعر (سُرو= سرود) را خوانده و بقیهٔ زنان او را همراهی میکنند.
*گاگِرِیو؛ اشعاری حزن انگیز که زنان بختیاری در مراسم سوگواری با آواز می خوانند.
عکاس: فائزه کابلی – عکس با حرم
از قدیم همیشه آوایی با لهجه زیبای مشهدی در بازار و خیابان های نزدیک به حرم مطهر امام خوبی ها حضرت رضا (ع) توجهت را به خود جلب می کرد و به سوی خود می خواند که بفرمائید «عکس با حرم… آقا ـ خانم عکس… عکس فوری با حرم…»! تو را میخواندند برای عکسی یادگاری! با پردهای نقاشی شده از حرم سلطان خراسان، بارگاه امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که سوغاتی میشد برای زوار حضرتش تا همیشه به یاد آن سفر خاطرهانگیز، شیرین و زیارت دلچسبش بیاندازد. چه آن موقع که همه دوربین عکاسی نداشتند یا بعدتر که حتی عکاسی در حرم به دلایل مختلف ممنوع شد و حتی در سالهای نه چندان دور که عکسهای سلفی و یادگاری در حرم با دوربین گوشیهای تلفن همراه گسترش نیافته بود، باز هم زوار آن حضرت دوست داشتند عکسی با حرم به یادگار داشته باشند و بازار عکاسی با عکسهای بزرگ یا پردههای سنتی منقش به حرم مطهر رضوی داغتر بود و هنوز هم میتوان بر روی دیوار و روی طاقچه منازل پدربزرگها و مادربزرگها خاطره شیرین آن سفر زیبا و زیارت شیرین امام رضا(ع) را که جلوهای از پیوند همیشگی و عشق مردم به امامت و ولایت بوده و هست دید.
بعد از سالها ازآن زیارت و گرفتن عکس یادگاری با حرم؛ عکس آن سفر به یادگار مانده اما افراد درون عکس هر روز کمتر شده و فقط جای خالی آنها باقی مانده است.
عکاس: پانته آ نیکزاد – در مسیر زرده (زردکوه بختیاری)
عشایر بختیاری برای رسیدن به مراتع مسیر چند صد کیلومتری را از سرزمینهای قشلاقی در استان خوزستان به سمت سرزمینهای ییلاقی خود در استان چهارمحال و بختیاری به همراه دامها و اعضای خانواده خود طی میکنند. این مهاجرت دو بار در طول سال در فصل بهار و پاییز انجام میشود. اگرچه کوچ در سالهای اخیر دستخوش تغییرات بسیاری شده است اما هنوز یکی از شگفتانگیزترین مهاجرتهای سالانه قوم بختیاری محسوب میشود. در طول این سفر عشایر مجبورند سختیهای زیادی را تحمل کنند از جمله عبور از مسیرهای سخت و صعبالعبور کوهستانی، رودخانههای سرد و خروشان، برف و یخبندان و…
هر طایفه ای ایل راه مختص به خود را دارد. یکی از دشوارترین و خطرناک ترین ایل راههای استان از زرد کوه بختیاری میگذرد که تاکنون مورد توجه بسیاری از مستند سازان داخلی و خارجی بوده است.
این تصاویر از کوچ طایفه آرپناهی بختیاری و در طول شش روز همراهی با آنان از استان چهارمحال و بختیاری تا ییلاق آنها در منطقه شیخ علیخان کوهرنگ در زمان کوچ بهاره تهیه شده است.
عکاس: مهدی محبی پور – قهرمانان تالاب
تالاب میانکاله واقع در شمال ایران سالهای سال میزبان پرندگان و جانوران بوده و هست. تالابی که امروز به علت عدم توجه و مدریت غلط در خطر نابودی قرار دارد. کم آبی و خشکسالی، آلودگی آب، ریختن فاضلاب ها، صید و شکار غیر مجاز، آتش سوزیهای عمدی، کاشت و برداشت مواد مخدر، مساحت بالای تالاب، نبود نیرو و امکانات کافی برای حفظ و حراست از این سرمایه ملی، همه و همه از مشکلاتی است که این تالاب را احاطه کرده است. در این میان چند محیط بان دلسوز با استفاده از کمترین امکانات وتنها با عشق و علاقه و تلاش شبانه روزی سعی در حفظ و حراست از این تالاب دارند که به نظر من قهرمان واقعی تالاب های ایران هستند. کسانی که بسته به شرایط هم باید آتش نشان باشند و هم محیط بان. محیط بانانی که گاهی هدف گلوله شکارچیان قرار می گیرند، گاهی در آتش دچار سوختگی شده و گاهی در این راه جان میدهند، اما وجدان خود را نفروخته و معامله نمی کنند.
عکاس : علیرضا معصومی -جولان
مسابقات اسبدوانی در شهر گنبدکاووس که در شمال ایران قرار دارد سالانه در دو فصل برگزار میشود و آخر هر هفته علاقهمندان بسیاری را به این شهر میکشاند که اکثر آنها بومیان منطقه و از قوم ترکمن هستند. اسب و سوارکاری در فرهنگ مردم ترکمن از آئین و سنتهای کهن این قوم به شمار میرود. در کنار این مسابقات تماشاچیان میتوانند توسط برگههایی که مشخصات سوارکاران و اسبهایشان بر روی آن ثبت شده ، اسب مورد نظر خود را انتخاب و پیشبینی برد آن را بکنند و در صورت پیروزی مبلغ زیادی را به عنوان جایزه دریافت کنند که تقریبا تمام تماشاچیان شانس خود را در این مسابقات امتحان میکنند
عکاس: محمد عباسی – لاستیک های فرسوده
انسان به تخریب محیط زیست ادامه می دهد.
لاستیک های مستعمل در همه جای طبیعت رها شده اند، در رودخانه، کوهستان، کویر، دریا و…
لاستیک ها با توجه به ساختار شیمیایی خود مقاومت بالایی در مقابل تجزیه ی بیولوژیکی، فیزیکی و شیمیایی داشته وبرای تجزیه در محیط، به مدت زمان طولانی نیاز دارند. در صورت تجزیه هم جذب محیط نشده و یک آلاینده خطرناک محسوب می شوند.
صنعت بازیافت لاستیک برای حفظ محیط زیست حائزاهمیت است، اما متاسفانه در کشور ما تنها 6 درصد لاستیک ها بازیافت می شوند و این در حالی است که امروزه در دنیا بالای 60 تا65 درصد لاستیک های فرسوده بازیافت می شوند.
عکاس: سعید نیکپور صیقلانی – پره
انسان از هزاران سال پیش، در دورهای که از طریق شکار به امرار معاش میپرداخته، برای تأمین بخشی از غذای خود، ماهیگیری میکرده است. ماهیگیری از دیرباز در ایران رایج بوده است و ایرانیان با ماهی و ماهیگیری آشنا بودهاند. در بسیاری از مناطق سواحل دریای خزر، ماهیگیری شیوۀ غالب امرار معاش مردم بوده است. از روشهای قدیمی که صیادان به وسیله آن ماهی های استخوانی را به دام می اندازند صید پره یا تورگستر است که قدمتی چند صد ساله دارد و ابداع آن از شهرستان بندر انزلی بوده است.