نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
شاید این دیدگاه اشتباه به نظر برسد، اما هیچ تولید هنری اعم از مستند درباره تاریخ ایران نبوده که موردمطالعه نگارنده این متن قرار گرفته و دل را خونین نکرده باشد. اولین بازخورد در ارتباط با چنین آثاری حسرت است که احتمالاً در قبال بلاهت تاریخی ماست و در چنین آثاری به معرض نمایش در میآید و تحقیق میشود . مستند «بهارستان، خانه ملت» نیز از این دیدگاه مبرا نیست چرا که هم نیمچه تاریخِ رنج ماست و دیگر اینکه اساساً برخلاف عنوانش، اصلاً خانهی ملت نیست. پروسهی بررسی قتل و ترور در حوالی خانهی ملت است و شرح مکانی است که به جای رونق دموکراسی، دائماً محل دیکتهی دیکتاتوری است.
نکتهی دیگر در چنین آثاری، فقدان شرح مبسوطی است از تاریخ. نیمنگاهی کوتاه به آثار مستندی که در سالهای اخیر دربارهی مکانها و سوژههای سیاسی قرن اخیر ایران تولیدشده، بیانگر این نکته است که این تاریخ تنها تا سال 1357 تشریح میشود. انگار مجالی یا ارادهای برای تکمیل تاریخ، حداقل تا سال تولید مستند، در برخی آثار فیلمیک نیست. در «بهارستان، خانه ملت» نیز این تاریخ، نصفه و نیمه است، شرح اندوهی است متعلق به پیش از انقلاب!
«بهارستان، خانه ملت» همچون بسیاری از این قبیل آثار، سوژهای فراگیر، کلی و غیر موجز دارد. نمیدانیم با معماری بهارستان سر و کار داریم یا با تاریخ سیاسی این مکان.
مستندساز به هر محتوایی سرک میکشد، از شرح برخی قوانین مجلس از مشروطیت گرفته تا شرح نصفه و نیمهی رویدادهای مرتبط با مجلس در این برهه تاریخی. نمیدانیم با تاریخ سیاسی دوره قاجار و پهلوی سر و کار داریم و عشرت طلبی برخی پادشاهان در اروپا یا با تاریخ ترور در ایران. هر چه هست، این امر برجسته است که عوامل مستند «بهارستان، خانه ملت» با اتکا بر مکان رویداد، یعنی بهارستان، هر چه را که پسندیدهاند و البته در واقعهی تاریخی رخداده، به مستندشان وارد کردهاند. به عبارتی جای خالی جزئینگری و ریزبینی که اساس تولید مستند است بهشدت در این اثر حس میشود.
آنچه بیش از هر چیزی در «بهارستان، خانه ملت» میتوانست به چشم بیاید، تمرکز بیشتر بر تضاد عنوان مستند و محتوای آن است. اینکه اینجا در اصل باید خانهی ملت باشد اما تاریخ چیز دیگری را نشان میدهد. اینکه در طول بیش از 70 دقیقه، تاریخ را به رخ بکشیم و جنایات پیرامون بهارستان را، اما حرفمان چیز دیگری باشد، البته نکتهی جالبی است؛ اما در این مستند چنین ایدهای در لفافه است و آنقدر در حاشیه مانده که آنچنان قائل به تأویل آن نمیشویم.
«بهارستان، خانه ملت» میخواهد حول محور مجلس، عدالتی که میخواست از مشروطه تا جمهوریخواهی، با چماق محقق شود را نمایش دهد، با این حال تا جایی موفق به ارائه آن میشود. این در حالی است که پیش از تولید چنین آثاری، بنا بر مقتضیات ممیزی، خودِ تولیدکننده، پیش از تولید درگیر خودسانسوری است. واقعیت تاریخی پارهپاره میشود تا اثر با حفظ محدودیتها، قابلیت ارائه در سیستم موجودِ پخش را داشته باشد. در جذابیت هنری و در بیان ایدهای محتوایی، مهم نیست ما بهعنوان دستاندرکار تولید مستند، حتی خط قرمزی را نیز پشت سر بگذاریم و با اتکا بر آرشیوی بکر، تصاویر و گفتارمتنی بیطرف ارائه کنیم، مهم این است که چه چیز را نشان نمیدهیم! اصل ماجرا در همین عدم نمایش آن چیزی است که ما و تاریخ منتظر آن هستیم. بیشک در چنین آثاری بخشی از تاریخ بدون هیچ علائمی حذف میشود و هیچ خللی نیز در روایت و محتوای کنونی اثر ایجاد نمیشود، اما مخاطب آگاه، یقیناً منتظر رویدادی فراتر از «تاریخی که پیشتر واقعشده»، نشسته است. ما منتظریم تا رویکرد مستندساز را در قبال تاریخ بدانیم، نه اینکه مجدد کتب ممیزی خوردهی تاریخی را در اثری تصویری شاهد باشیم. بهطور مثال اگر این مستند به همهی وقایع مهم تاریخ مجلس اشارهای کوتاه و مختصر داشته، چگونه است که بهطور مثال نقش سید حسن مدرس که کرسی مجلس را در پنج دوره در اختیار داشت، در حوادث بهارستان، اینچنین از شرح جا میماند؟ یا تمایل یا عدم تمایل او بر جمهوریخواهی و نقش او در حوادث مجلس تنها با یک نقلقول از او در دزدیدن رأیهایش از صندوقها بیان میگردد؟
بااینوجود و با همین محتوا، «بهارستان، خانه ملت» روایت دلچسبی دارد. همین ایجاز در شرح تاریخی مفصل، گرچه موجب ضعف در ساحت تاریخی اثر میشود؛ اما از نظر فرم سبب میگردد در تمام مدت نمایش، به شرح این بلاهت تاریخی چشم بدوزیم. مستندی که شرح خانهی ملت است؛ اما دائماً ویرانیاش با توپ و تفنگ به تصویر میآید، شرح دموکراسی در مکانی همچون مجلس است؛ اما مدام اسلحه و گلوله و ترور را با آرشیو به تصویر میکشد، شرح عدالت است؛ اما زیرکانه بیعدالتی را در پیرامونش بیان میدارد. چنین نگاه متناقضی رویهی قابلتوجه این مستند است.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه