هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «سکوهای صورتی»

نقد مستند «سکوهای صورتی»

رحیم ناظریان

بررسی چند مشکل فرعی زنان و ورزشگاه‌ها

وقتی کلمه‌ای همچون «فرهنگ» همزمان شامل هنر، ادبیات، علم، فلسفه و دین و… می‌شود، بنابراین در جوامعی که دارای سویه‌های متنوع فکری هستند، برخی چالش‌های فرهنگی دور از انتظار نیست. ورود زنان به ورزشگاه‌های فوتبال در ایران را چالشی فرهنگی می‌نامند و به همین دلیل است که حتی پای علمای دینی در قم نیز برای رد سرسختانه آن به میان می‌آید. مستند «سکوهای صورتی» به بررسی همین تفاوت آراء در حضور یا عدم حضور بانوان در ورزشگاه‌های فوتبال مردان می‌پردازد و با پیگیری دلایل این چالش، نهایتاً می‌خواهد به راهکاری برای حل آن برسد.

با اتکا بر آنچه در مستند «سکوهای صورتی» بیان می‌گردد، از مصاحبه‌های اورجینال تا آرشیوهایی که به دلیل عدم پاسخ‌گویی مسئولان یا کارشناسان صاحب‌نظر، در مستند گنجانده می‌شود، پیداست مستندساز راه میانه را برگزیده تا سوژه‌ی چالش‌برانگیز را تحلیل و در نهایت به طرح شیوه‌ای برای برون‌رفت از آن دست یابد.

چالش دینی در مسئله‌ی ورود زنان به ورزشگاه، خود چند شاخه دارد. اولین برداشتی که از مخالف علمای دینی یا در رده‌ای پایین‌تر،کارشناسان مذهبی با توجه به سابقه‌ی آنان در مواجه با مواردی اینچنینی در قبال زنان و موضوع موردبحث می‌توان داشت، همان تفکر دینی است که زن را در چهارچوب خانه می‌بیند. خارج از این چهارچوب، حضور همزمان دو جنس مخالف در بستر جامعه، ممکن است به بستری اروتیک منجر شود. چنین ایده‌ای ممکن است برای برخی مخالفان یا نهادهای آزاد، دور از ذهن، محال یا حقی طبیعی تلقی گردد. دومین دیدگاه از مخالفت مبلغان و مفسران دینی در قبال عدم حضور زنان در ورزشگاه‌های فوتبال، عدم امنیت است و نه موانع قطعی دینی. به عبارتی، شرایط امن برای حضور همزمان دو جنس مخالف در گستره‌ای بسیار بزرگ همچون فوتبال در ایران وجود ندارد. نکته اینجاست که در این سوی ماجرا، نظر موافقان به حضور زنان نیز همچون مخالفان دارای دو وجه است، یکی موافقانی بدون هیچ قید و شرط و دیگری موافقانی با همان بحث تأمین امنیت.

 بنابراین ساختار و موضوع مستند «سکوهای صورتی» را می‌توان متأثر از این موارد یادشده دانست. اینکه موافقان و مخالفانِ حضور زنان در ورزشگاه‌های فوتبال چه ایده‌هایی دارند؟ کجا کاملاً با یکدیگر متضادند و کجا با یکدیگر اشتراک نظر دارند. از این نظر، مستند «سکوهای صورتی» توانسته است تا حدودی به‌صورت جامع و حداقل تا حد توان بدون ممیزی به برخی چالش‌های موضوع بپردازد. به‌طور مثال در جناح مخالفان، برخی روحانیون سیاسی کاملاً علنی به خانه‌نشینی زنان معتقدند و از اساس و از ریشه با تماشاچی بودن زنان در مسابقات مردانه مخالف‌اند. برخی دیگر در جناح مخالفان دلیل عدم تمایلشان به حضور زنان را امنیت می‌دانند و با ایجاد این امنیت احتمالاً موافق تحقق این خواسته هستند. از سوی دیگر در رسته‌ی موافقان، عده‌ای کاملاً بدون هیچ قید و شرطی خواهان این خواسته هستند و عده‌ای نیز مجدد تأمین امنیت را شرطی مهم تلقی می‌کنند.

مستندساز نیز از این موارد مشخص سبقت نمی‌گیرد. مواردی را بررسی می‌کند که مخاطب پیگیر، حتی قبل از دیدن این مستند بدان اشراف دارد و همچنان همان ضعف اساسی چنین مستندهایی که آگاهی نسبی مخاطب از چندوچون ماجراست را در خود دارد. نه مخاطبی که اساساً توجهی بر اخبار سیاسی و فرهنگی ندارد، بلکه مخاطب معمولی اخبار، بی‌شک آنچه پیرامون منع ورود زنان به ورزشگاه‌ها رخ می‌دهد را تا حدودی می‌داند و همین اطلاعات میدانی و جسته‌گریخته‌ی او حالا در مستند «سکوهای صورتی» نیز بررسی می‌شود. انگار چنین مستندهایی پکیجی کامل از دانسته‌هایی هستند که تکه‌تکه در جراید و رسانه‌های تصویری و اخبار غیررسمی دنیای مجازی، پیش‌تر بررسی‌شده‌اند و مخاطب بدان تا مقداری آگاهی دارد.

انگار مسئله‌ی اصلی و ایده‌ی مهم در ذهن تولیدکنندگان این قبیل آثار این است که اینجا رسانه‌ای تأثیرگذار به اسم فیلم است و ما با تولید چنین آثاری، حتی اگر قبل از ما در رسانه‌هایی مکتوب بدان پرداخته باشند، تأثیری به‌مراتب بیشتر ایجاد می‌کنیم. این تلقی، دقیقاً مرز بین خواسته‌ی ما از مدیوم مستند و خواسته‌ای ابزاری از آن است. دقیقاً تولید مستند نه فقط یک وسیله برای جلب آرایی موافق و مخالف، بلکه خود، پدیده‌ای با قابلیت‌هایی هنری و البته ابراز عقیده است که جای آن در «سکوهای صورتی» خالی است.

«سکوهای صورتی» در بخش پایانی‌اش روی به بررسی شرایط برای حل چالش با موارد مشابه خارجی می‌آورد. به‌طور مثال در سال‌های نه‌چندان دور در برخی کشورهای توسعه‌یافته، مواردی مشابه حال‌وروز زنان و ورزشگاه‌های ما وجود داشت که با تمهیداتی سخت‌افزاری و فرهنگی بر طرف گردید. جایی همچون کاتالونیا  (فارغ از مباحث مذهبی) که سیاست و جدایی‌طلبی نقشی اساسی در ایجاد چالش‌هایی فرهنگی در ورزشگاه‌های فوتبال دارد، با اتکا بر راهکارهایی، موفق به عبور از آن شده‌اند. نکته اینجاست که مستندساز با درج چنین مقایسه‌ای سعی در القای این مورد دارد که ما نیز همچون غرب توان مقابله با چالش را داریم. این در حالی است که با قبول حل چالش امنیتی در ورزشگاه‌های ایران با نصب دوربین و بلیط فروشی سیستمی که شناسایی افراد را ممکن می‌سازد و این احتمالاً سبب می‌شود تا وقوع امر ضد فرهنگی (با تعریف کنونی ایرانی‌اش) به حداقل برسد، با موضوع مخالفان سرسخت مذهبی چه می‌کنیم؟ اینگونه که بخش عمده‌ای از مخالفان، همان علمایی هستند که به این زودی تن به ادغام زن و مرد در محیطی شلوغ نمی‌دهند و فساد احتمالی در این اختلاطِ دو جنس را قطعی می‌دانند. این نکته در مستند «سکوهای صورتی» برای راهکار پایانی لحاظ نمی‌شود. به عبارتی مستندساز با بررسی راهکارهای حل موضوع، از منظر امنیتی، اصلی‌ترین چالش که بنیانی مذهبی دارد را رها می‌کند و به‌صورت خاموش از بررسی آن می‌گذرد. احتمالاً دلیل عدم بررسی اصلی‌ترین چالش این موضوع در مستند، ناتوانی مستندساز (یا تمامی پرسش گران) از متولیان مذهبی است.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
5/5 - (1 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه