نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
مستند به گونهای است که انگار برای لحظاتی در حدفاصل دوایستگاه اتوبوس، سوار میشوی و گفتگوی دو نفر درباره موضوعی سیاسی و تاریخی که چند ایستگاه قبل از تو سوار شده اند را میشنوی و قبل از اینکه چیزی بهصورت کامل دستگیرت شود، زودتر از آنها پیاده میشوی. یقیناً گفتگوی آن دو نفر قبل و بعد از حضور تو در اتوبوس ادامه مییابد و نتیجه اینکه تو فقط نصفه و نیمه، از رویدادی مطلع شدهای.مستند «کودتای تکنفره» آنقدر مفصل و کلی و با ریتمی تند است که به نظر میرسد مستندساز آنچه از تاریخ را در تیترها و فهرست یک کتاب دربارهی موضوع دیده، برداشته و روایتش را پرداخته است. آنقدر کلی که به نظر فقط شاهد رویدادهایی هستیم که به مذاق تولیدکننده خوش آمده و در این میان جای بررسی و تفسیر بهشدت خالی است.
سوژه، یعنی شخصیتی حساسیتبرانگیز و عجیب به نام «صادق قطبزاده» فارغ از تعلقات سیاسی، اعدام،موافقت یا مخالفتش با جمهوری اسلامی و… اوسوژهای تراژیک است. حداقل اینکه همین بار تراژیک سوژه که سرنوشتی از اوج قدرت و اهداف بلند را تا تیربارانش شامل میشود، میتواند حتی کرختی یک مستند بیارزش را بکاهد، اما اینجا فقط هدف مستندساز برای تکرار و یادآوری تاریخی است که خود آن را پسندیده و پذیرفته است. به عبارتی حتی اگر بخواهیم مستندی تولید کنیم که مخالفی سرسخت با اعتقادات ما، شخصیت اصلی آن است، نیازمند رویهای نو برای بیان هستیم، نه تکرار مکررات!
«صادق قطبزاده» سودایی بزرگ در سر میپرورید، در اوان انقلاب ایران در پنجاه وهفت و خیلی قبلتر از آن حضورداشته، مخالف سرسخت آخرین پادشاه ایران بود، در پرواز انقلاب کنارامام خمینی نشسته، در رزومهی سیاسیاش، سمت اولین مدیرعامل سازمان صداوسیمای جمهوریاسلامی، وزیرامورخارجه،عضوشورای انقلاب و…دیده میشود و اینکه به دلیل خیانت به جمهوری اسلامی در ۱۳۶۱ تیرباران میشود. این همه امر متناقض در شخصیتی سیاسی و تاریخی را چگونه میتوان در مستندی بسیار کوتاه شرح داد؟ مگر نه اینکه سوژهی انسانی این مستند با جریان آغازین انقلاب و بلندمرتبهترین فعالان سیاسی آن زمان پیوند نزدیک دارد؟ بنابراین چگونه چنین پیچیدگی تاریخ در دقایقی کوتاه قابلیت بررسی دارد؟
سویهی تراژیکِ سوژه، بیش از اندازه در برابر اطلاعاتی کلی که در مستند تشریح میشود، وسیع است. بهگونهای که عملاً با چنین پرداختی بر موضوع، به جای اینکه شاهد مدیوم مستند باشیم، یک آیتم خبری یکطرفه را شاهدیم.
مهمترین اتفاقات سیاسی دورهای از تاریخ تحول ایران، در دقایقی کوتاه، تیتروار، بدون بررسی و موشکافی از نظر میگذرد. انگار مستندساز اثری ساخته تا خبری سوخته را بعد از چهل ساز به گوش مخاطبش برساند. فقط اینکه بگوید، صادق قطبزاده که بود و اعدام شد. اینکه چرا اعدام شد و چرا از یار نزدیک آیتالله خمینی بودن به جوخه تیرباران سپرده شد را احتمالاً آنها که مشتاقاند، به واسطهی دیدن این مستند، باید در کتابها و تحقیقات دیگران بجویند.
مستند «کودتای تکنفره» رویکردی جز اطلاعرسانی کلی و پوشیده ندارد. چیزی بدیع در چنتهاش نیست تا رو کند. هر چه در قبال سوژه بود و هست را قبلاً دیده و شنیدهایم و اینجا در مستند «کودتای تکنفره» فقط یک ادای دین به انقلاب و فرجام خیانتی قطعی از نظر مستندساز به شکل متعین بیان میشود. هیچ، (با تأکید هیچ) نکتهای، کشفی، فایلی، سندی، مصاحبهای، افشاگری در لایههای موضوعی که میشود درباره اشکتابها نوشت و مستندها ساخت، در این مستند وجود ندارد. یک گزارش است که هیچ ارزش اطلاعاتی ندارد و تنها به درد پر کردن لحظات خالی کنداکتور میخورد.
جالب اینکه مستند «کودتای تکنفره» در حالی تولید میشود که قبل از تولید آن، چه در داخل و چه در خارج از کشور، دربارهی موضوع آن، آثار متعددی تولید شده است و همین مسئله اهمیت موضوع و جذابیت شکل پرداخت را دوچندان میکند. چرا که وقتی سوژهای پیشتر، بارها در مدیومهای مختلف مورد کنکاش قرارگرفته، حالا وظیفهی تولیدکنندهی جدید، ارائهی دیدگاهی یا کشفی تازه است. این در حالی است که آثار مشابه قبلی، دارای ارزش آرشیو و نه صرفاً ارزش هنری و ارائه اطلاعاتی به مراتب فراتر از اثر کنونیاند.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
۲ دیدگاهمستند خوبی بود.
مستند فرزند انقلاب در سه ساعت داستان این فرد را بازگو کرد و باز هم به نظر میآمد بعضی بخشها از قلم افتاده یا خلاصه شده!