نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
سینما در هر حالت ممکن، حتی اگر عاشقانهای دمدستی باشد، پدیدهای سیاسی است که تلقی ما از جهان پیرامون را تحت تأثیر قرار میدهد. در این میان فیلمی که مستقیم به رویدادی سیاسی میپردازد و بیان امری یا تفکری سیاسی (به معنی خاص کلمه) را در بطن خود دارد، در دوسویهی کاملاً متضاد ممکن است ارائه شود. یا اینکه این سینمای موردبحث، هدفی سیاسی را برای القای یک شکل از تفکر به مخاطب دنبال میکند، یا درصدد تغییر یک تفکر در مخاطب است. به عبارتی سینمایی با موضوعی سیاسی با ذات سیاسی بودن پدیدهی سینما متفاوت است، چراکه فیلمی سیاسی، جزئی از ذات سیاسی سینماست. اینجا بحث بر سر ماهیتی سیاسی و در ادامه، موضوعی سیاسی است که مستندی همچون «مهدی عراقی را بکش» حاوی هر دوی این موارد است و این یادداشت بیشتر درپیرامون موضوع این مستند سیر میکند.
اصل ماجرا اینجاست که «مهدی عراقی را بکش» به یک اندازه همزمان برای موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی میتواند جذاب باشد. دلیل این جذابیت، پایبندی مستندساز در یک شیوه، با اتکا بر تورق تاریخ شفاهی و عینی برای کالبدشکافی کاراکتر زمینه است. گرچه انتخاب راویان و مصاحبهشوندگان، خود به دلایل متعدد که اصلیترین آن، هراس از ممیزیِ قبل از تولید است، میتواند این توازن در موافقان و مخالفان را تا حدودی دستخوش تغییر کند، اما نحوهی درج و چینش و انتخاب این دادهها در محصول نهایی، اثر را بهشدت قابلاعتنا ساخته است.
وقتی به ماهها و ساعتهای پیش از تولید چنین مستندی بیندیشیم و خود را بهجای مستندساز در پیشتولید قرار دهیم، بیشک پتانسیل بالای آرشیوهای تصویری و استفاده از تصاویر بایگانیشدهی قبل از انقلاب، اولین ابزاری است که تولید چنین مستندی را آسان جلوه میدهد، اما مستندساز آنچه را که دمدستی تلقی میشود به کناری مینهد و برای ارائهی سند، چشم از آرشیو برمیدارد و اساس کار را بر مصاحبهی زنده با شاهدان یا آگاهانِ از رویداد تاریخی میگذارد. به نظر مصاحبه که خود سادهترین روش برای پیشبرد روایت در تولیدات مستند است، اینجا به شکل بسیار هوشمندانهای شاکلهی کار را سامان میبخشد. انتخابی دقیق برای ارائهی رویدادی ماضی که به نظر با آرشیو به چنین نتیجهای منجر نمیگردید. شیوهی مصاحبه، بهعنوان روش اصلی تولید یک مستند، جایی کارکرد دارد که صرفاً برای خاطره گویی به کار نرود و در «مهدی عراقی را بکش» این شیوه بهمثابه ابزاری زنده برای بررسی تاریخ و کالبدشکافی شخصیتی ازدسترفته به کار میرود. مهمترین دست آورد فیلمساز در انتخاب این شیوه و اتکا بر گفتگو با کهن سالانی که با شخصیت اصلی و حساسیتبرانگیز مستند یعنی «مهدی عراقی» در ارتباط بودند، این خواهد بود که موافقان و مخالفان را در جای خود مینشاند و بیطرفی مستندساز را برای ارائه آنچه میخواهد یا نمیخواهد، نمایان میکند. در این حالت کنونی، آنچه مصاحبهشوندگان، بهعنوان شاهدانی حی و حاضر، درباره سوژهی حساس بیان میکنند، دیگر صرفاً تلقی و عقیدهی مستندساز نیست؛ گرچه در نگاه حرفهایتر، ما حتی یک نوای تنبک برعکس تاریخی در مدرسه فیضیهی قم در 13 خرداد 1342 که تصویری از سخنرانی امام خمینی و شروع نهضت انقلاب اسلامی بود را نیز نکتهای هوشمندانه میدانیم و آن را جزئی از موتیف هایی قلمداد میکنیم که درونمایه ی اصلی مستند را میسازند؛بنابراین از یکسو، مستندساز هم خود را مبرا از تلقین هر عقیدهای نشان میدهد و از سوی دیگر ماهیت فیلم کاملاً متعلق به اوست. این سویهی تولید به نظر نگارنده، بهترین و کارآمدترین روش برای مستندی است که در شرایط محیطی تولید مستند در ایران، سوژهاش حساسیتزاست.
«مهدی عراقی را بکش» دقیقاً انگشت بر واکنشی میگذارد که مخاطب در قبال رویدادی سیاسی، متعلق به گذشته، پس از خلع سلاح شدنِ هالهی تعصبی که پیرامون آن رویداد قرار دارد، بدان نشان میدهد. اینگونه که ارزشهایی که در دورانی ماضی، به دلیل هالهی متعصبانه، مجال تفحص نداشتند، حالا در فضایی تا حدودی آرام و مسالمتآمیز بررسی میگردد.
واکنش متفاوت مخاطب در خلال بررسی و شناخت شخصیت،عقاید، رفتار و اعمال «مهدی عراقی» دلایل جذابیت مستند موردبحث است. مسئله، شکستن تابوهای سیاسی نیست، چراکه در مستند «مهدی عراقی را بکش»چنین رویهایبهظاهر وجود ندارد. آنچه اهمیت دارد مواجههی مجدد ما با تاریخی است که حالا با روشی تازه تشریح میشود. این روش تازه نیز شامل صدای ضبط شدهی «مهدی عراقی» در مصاحبهای متعلق به ماههای قبل از انقلاب و مصاحبه با آدمهای نزدیک او در زمان اکنون است. اغلب اطلاعاتی که مستند ارائه میکند، چه آرشیو صوتی و چه مصاحبهها، در زمان وقوع رویداد،خط قرمزبهحسابمیآمدند و مجالی برای بیان نداشتند، اما تنها چیزی که مجوز انتشار چنین اثری در شرایط کنونی را میدهد، نه فقط برطرف شدن حساسیتهای سیاسی، بلکه شیوهی صحیح ارائه است. بااینحال متلاشی شدنِ بخشی از نگاه سنتی که نسبی بودن برخی ارزشها را در طول زمان نشان میدهد، در مستند «مهدی عراقی را بکش»بهعین قابلدرک است.
فرد یا جایگاه سیاسی،عنوان مناسبی برای معرفی شخصیتی همچون «صادق خلخالی» نیست. او پدیدهای است که در اندام هر انقلابی در بستر زمانی مختص به خود ممکن است به وجود بیاید.به عبارتی اگر «صادق خلخالی» وجود خارجی نداشت، عنصری دیگر بهجای او احکام رادیکال او را به کرسی مینشاند.مستند «مهدی عراقی را بکش» به خاطر شیوهی تولیدش، ازآنجاییکه فقط ابزاری برای انتقال گفتههای شاهدان زنده است، میتواند با درج روش اعدام 30 نفر در آغازین روزهای انقلاب، نکوهش اعدام را در سایهی نقل خاطرات پنهان کند. اینکه راویان زنده، خود قصد نکوهش اعدام بر بام مدرسهای که آن زمان تبدیل به زندان شده را ندارند و فقط نیتشان، روایت امر پسندیدهای بود که حاوی نکتهسنجی مهدی عراقی برای تغییر مکان اعدام است.به این بخش از مصاحبه با شاهدی که در بطن حکم و اجرای اعدامهای اوایل انقلاب بود بیشتر دقت کنیم: «آقای خلخالی 30 نفر رو محاکمه کرد. محکوم کرد به اعدام. 30 نفر رو. اونجا صحبت کردیم که آقا کجا باید اعدام کنیم. گفت پشت بوم همینجا. من رفتم به مهدی عراقی گفتم که آقای خلخالی همچین برنامهای دارد. گفت درست نیست. شما سطح فکر رو ببین! گفت اینجا مدرسه اس. اینجا بعداً که بچهها بیان، عکسالعمل این اعدامها برای بچهها بده» اینگونه است که ماهیت مخالف و موافق مستندساز، در لوای راوی اولشخص، پنهان میشود؛اما همانطور که پیشتر گفته شد، به دلیل جانمایی چنین خرده روایتی، ما همچنان فیلمساز را عامل اصلی چنین جذابیت تلخی در روایت میدانیم. امر نکوهش شده، یعنی اعدام آنیِ چند نفر، به نظر بدون نکوهش از زبان روای ارائه میشود، اما درنهایت موافقان و مخالفان در ساحت مخاطب، خودشان مختارند در کدام طرف ماجرا قرار بگیرند. برای آنکس که با اعدام مخالف است، در حین دیدن مستند «مهدی عراقی را بکش» مهم مکان اعدام یا در بام یک مدرسه یا جایی دیگر نیست، بلکه روشن است که او ذاتاً به رد اعدام در هر حالتی اقرار دارد و برای آنکس که اعدام را در آغازین هر انقلابی طبیعی میداند، فقط در خلال مواجهه با نمونه ییادشدهی فوق، عدم اجرای حکم اعدام در بام مدرسه، ارزش تلقی میشود. این دوگانگی در بیان موضوع، بارها و بارها با چنین رویهیفوقالعادهای در مستند اجرا میشود.
یا در نمونهای دیگر، پرداختن بر جذابیت اجرای ترور از جانب عاملان آن، در مستند و تنفر از ترور از جانب برخی مخاطبان این مستند، همچنان ایجاد همان توازنی است که در این نوشته در مستند «مهدی عراقی را بکش» بدان تأکیدداریم. وقتی مهدی عراقی در صدای ضبطشدهاش در روزهای پیش از انقلاب درباره نحوه اجرای ترور یک شخص سیاسی مخالف انقلاب، باذوق و لوندی، شمرده شمرده و با آرامش به روایت مشغول است، ما شاهد صداقتی تلخ در بیان تاریخ، آن هم به شکل مستقیم هستیم که به نظر توسط هیچ تاریخنویسی قابل اراده با این میزان از جذابیت نیست.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه