هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «حصار المسیح»

نقد مستند «حصار المسیح»

رحیم ناظریان

صرفا گزارشی از یک نبرد

شهری همچون «معلولا» که ساکنانش هنوز به زبان مسیح یعنی «آرامی» سخن می گویند و این شهر کوچک سرشار از دیرها و ابنیه تاریخی و مذهبی است، در مستند حصار المسیح، مبدل به سوژه ای برای سقوط توسط گروه های سلفی و جهادی و آزادسازی توسط گروهی دیگر از مسلمانان می شود. در نهایت چنین شهری با چنین جاذبه های محیطی و رویدادی که به شدت تلخ می نماید، در مستند حصار المسیح، فقط در قالب تشریح یک خبر یا واقعه معرفی می شود. وقتی محتوای یک مستند شرح یک خبر یا رویداد باشد، پرده برداری از لایه هایی نو می تواند اثر را از فرمت صرفا خبری اش خارج نماید؛ اما در مستند حصار المسیح این اتفاق رخ نمی دهد. آرشیو، مصاحبه و کندوکاو رویداد، فقط در حیطه ی اطلاعاتی است که در اخبار مربوط به این شهر در گذشته شنیده ایم. هیچ چیز تازه نیست و تمامی عوامل جلوی دوربین تلاش دارند خاطراتی خبری را مجدد نقل کنند.

اینکه شهر معلولا، به عنوان قلب مسیحیت در سوریه، توسط نیروهای تکفیری سقوط می کند و مردمانش آواره می شوند، در مستند حصار المسیح تنها با اتکا بر آرشیوهای مردمی و اینترنتی بازگو شده و یا با استفاده از مصاحبه هایی روتین توضیح داده میشود.

مصاحبه با کاهن کلیسای معلولا، بازاری ها و مردم عادی، کدخدای منطقه، بی رمق ترین حالت ممکن برای تشریح گذشته است. هیچ رویکردی جز نقل خبر و خاطره گویی از سوی آدمها، توسط مستندساز وجود ندارد. این قبیل آثار به دلیل فرمت خبری شان، به شدت رنگ بوی سفارشی بودن و سفارشی شدن دارند؛ چرا که دوربین، تدوین، روایت، محتوا و به طور کل همه ی سویه های فرمی و محتوایی اثر، هیچ تفاوتی با یک گزارش که به درد یک بخش اخبار تلویزیونی می خورد، ندارد.

مستند حصار المسیح با وجودی که شهری همچون معمولا را در زمینه اش دارد، رنگ و بویی قابل اتکا از انتقال حسی مسیحی ندارد. درست است که دوربین، قاب هایی از کلیسا و حال و هوای دینی شهر ارائه می کند اما تنها مصاحبه با کاهن یک کلیسا نمی تواند در قالب گزارش، داعیه ی امری هنری در فرمت مستند را داشته باشد.

مهمترین واقعه ای که پس از تصرف شهر توسط گروه های تندرو رخ داد، تخریب یا نابودی آثار تاریخی این شهر بود که در مستند حصار المسیح این موضوع نیز تنها با شمایل گزارش ارائه می شود و مستندساز با چند پلان مختصر از آن می گذرد. این در حالی است که تاکید مستندساز بیشتر بر تعاملی است که بین دو دین متفاوت در این شهر وجود دارد. اینکه مسلمانان و مسیحیان از گذشته تا کنون کنار یکدیگر با آرامش و دوستی زیسته اند و حتی مسلمانان در آزاد سازی شهر نقشی اساسی داشتند. به عبارتی تاکید اصلی مستندساز بر یاری مسلمانان بر این شهر مسیحی در جهت آزادی از دست تکفیری هاست. این مسئله نیز چیز عجیب یا جذابی نیست که باقی پتانسیل سوژه را برای پرداخت تحت شعاع قرار داده است. به نظر مستندساز به خاطر فاز تبلیغی اش، همین مسئله ی یاری رساندن مسلمانان بر مسیحیان در راستای پیروزی بر تکفیری ها را بر دیگر جنبه های سوژه ترجیح داده است. حال این سوال پیش می آید که در سوریه، یعنی کشوری مسلمان، شهر کوچک مسیحی یعنی «معلولا» که جزء تقسیمات ارضی این کشور است، چرا نباید توسط دولت مرکزی آزاد شود؟ طبیعتا به دلیل اهمیت و احترام به تمامیت ارضی یک کشور، دولت مرکزی سوریه در کوران جنگ داخلی، باید تکفیری ها را از معلولا بیرون می انداخت و شهر را از تصرف آزاد می نمود، حال فرقی ندارد این شهر شهری مسیحی باشد یا مسلمان. با این حال مستندساز این مسئله ی طبیعی، یعنی آزاد شدن شهری مسیحی توسط مسلمانان را با آب و تاب به عنوان رخدادی جالب توجه و نمونه معرفی می کند. یقینا «معلولا» نباید توسط مسیحی های خارج از سوریه آزاد می شد و وظیفه ی آزادسازی اش کار خود دولت مرکزی و مسلمان سوریه بود؛ چرا که این شهر جزئی از مناطق متصرف شده توسط تکفیری ها و البته جزئی از خاک سوریه بود.

بنابراین سویه ی موضوعی مستند، رویه ای صرفا تبلیغی و گزارشی دارد که به هیچ عنوان در راستای تولیدی هنری در قالب فیلم، دارای ارزش نیست. ارزش فیلم را فقط در بخشی از موضوع و محتوا که زیست مسالمت آمیز مسلمانان و مسیحیان است می توان دید که البته این موضوع نیز چنان بدیع به نظر نمی رسد.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
4.2/5 - (5 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه