هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «درختان ایستاده می مانند»

نقد مستند «درختان ایستاده می مانند»

رحیم ناظریان

یک مستند ملیح در مورد بی عدالتی

بین مستند و فیلمی داستانی با تزئینات مستند مُرددیم و این دوگانگی دلایلی محتوایی و ساختاری دارد. مستند «درختان ایستاده می مانند» قبل از اینکه مستند یا فیلمی داستانی باشد که در آن معلمی در قامت یک نجات دهنده، به کمک اهالی مستضعف یک روستای دورافتاده آمده است، یادآور اوج ضعف ها و بی عدالتی در نقاط دور کشور از مرکز است که در خلال چنین آثاری نیز می توان شاهدش بود و زجر کشید. می توان گفت اصل ماجرا و ایده ی اصلی مستندساز نمایش نگاه انسانی و اعمال خیرخواهانه ی معلمی است که تلاش دارد انواع یاری ها را بر مردمی تهیدست روادارد و در این راه اثرش نیز کاملاً سویه ی مثبت نگر دارد. به نظر نمایش دیگرگونِ همه ی رنجِ مردمی رنجور، نتیجه اش می شد مستندی که انگ منفی نگری بر آن می چسباندند. بنابراین مستندساز کاملاً اثری امیدبخش تولید کرده است که می خواهد بگوید در اوج ضعف ها و کاستی ها نیز می توان به یکدیگر کمک کرد؛ اما آیا واقعا می توان آن سوی سکه را ندید؟ با تأکید می توان گفت که مستندساز عملاً هیچ نیتی برای ساخت مستندی که آن سوی قضیه، یعنی حد اعلای بی عدالتی را نشان دهد، نداشته است. او فیلمی ساخته که انسان دوستی را نشان دهد و به نظر این حجم از منجی وار بودن یک معلم با این حجم از بی عدالتی سنخیتی ندارد.

با دیدن مستند «درختان ایستاده می مانند» شما با قطع درختان بلوط توسط روستائیان و تلاش معلم برای ممانعت از این کار مواجهید، اما همه چیز در حد همین نگاه محیط زیستی و انسانی خلاصه می شود.

فیلم، فقرِ اهالی روستا را به عنوان دلیل اصلی قطع درختان بیان می کند، اما این مسئله فقط در حد یک گزاره است و داستان معلم و کمک او ارجح از هر چیزی نمایش داده می شود. یعنی مستند از نظر ماهیت، اثری نیست که با دیدن آن ما زجر تهیدستانی در روستایی دورافتاده در ایران را شاهد باشیم که انواع بیماری ها و آسیب ها و شکستن استخوان و … را متحمل می شوند تا یک گونی زغال تهیه کنند و پولی به دست بیاورند، بلکه داستان همان فاز انسانی و خوی منجی گون معلم است.

مستند از آن سوی بام پایین می افتد. اینجا تأکید مستندساز بر روایت اخلاقی و کمک های معلم بر روستاییان، یک جور بی تفاوتی مستندساز بر مشقت و رنج خود این مردم به نظر می آید. نمی شود گفت این رویه، زاویه دید هوشمندانه ی مستندساز برای مخفی نگاه داشتن رازی است که خود مخاطب با تحلیل و خوانش مستند قرار است بدان نائل شود. نه. به وضوح بی تفاوتی مستندساز نسبت به فاجعه ی واقعی و تلاش او برای خلق روایتی اخلاقی مشهود است.

وقتی شما دوربینتان را رخ به رخ با بی عدالتی نگاه می دارید و لنز را درست روبروی جنایت قرار می دهید، حتما باید خالق اثری گروتسک یا ابزود باشید که اینچنین بی تفاوت به سوژه خیره اید. نکته اینجاست که مستند آنقدر ملیح و صمیمی تولید شده که یادمان می رود این مردم رنجی بی شرمانه را متحمل می شوند. گاهی اوقات گذر سریع دوربین یا شکل دوستانه، لحن و محتوای گفتار متن در برابر امر زجرآور، آنچنان با محتوای کلی تصویر منافات دارد که دیدن خود اثر نیز رنج آور می شود. به نظر حفاظت از درختان بلوط امری قطعی است و عدم قطع آنها برای چیزی به اسم زغال، به هیچ وجه قابل قبول نیست، اما منع این روستاییان از کاری قدیمی که شاید اجدادشان هم بدان مشغول بودند، تنها در یک صورت توجیه پذیر است که دولت یا هر نهاد دیگری راهی دیگر برایشان بگشاید. حالا در مستند «درختان ایستاده می مانند» همین عامل بی عدالتی با نمایش قدیس وار یک معلم پوشانده می شود.

 زیست مردم روستای نمونه در مستند «درختان ایستاده می مانند» اصلاً بحث «لایف استایل» نیز نیست. به هیچ وجه! قبول اینکه این مستند در حال شرح یک «سبک زندگی» است زمانی معنا داشت که مردم روستا درختان زیبای بلوط را برای زغال قطع کنند و همچون نسل های قبل حتی به مدرسه نیز نروند؛ اما حالا بحث بر سر اوج محرومیت است. شرایط زیست آنها به دلیل نقص همان «سبک زندگی» توسط دولت یا نهاد های حکومتی دچار چالش شده است. آنها راهی برای امرار معاش ندارند و این معلم است که باید برایشان دار قالی تهیه کند. معلمی که حتی خود برای فروش محصولات دستی روستائیان اقدام می کند و انواع خدمات را به صورت رایگان در اختیارشان می گذارد.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
3.7/5 - (3 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه