نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
معنا به تأخیر میافتد. معنا دارای تعیُّن نیست. نمیتوانی مستند «آسوده بخواب کوروش» را ببینی و با قطعیت به قضاوت معنای مستتر در آن برسی. نمیتوانی آخرین پادشاه ایران را تنهامقصر رویداد اصلی مستند یا او را از اتهام سهلانگاری و سکوت مبرا بدانی. دلیل شکلگیری این تعلیق معنا، در مستند «آسوده بخواب کوروش» دو روایت موازی است که مستندساز با اتکا بر آن به روایتی کلی میرسد. روایت موازی اینجا اینگونه است که مستندساز رویداد تاریخی استقلال بحرین از ایران را از دو زاویه مینگرد. مستند از دو روایتِ اول و دوم تشکیلشده است. در یکی تلاش شاه برای عدم تحقق این جدایی شرح داده میشود و در دیگری قصور شاه؛ اما آنچه در هر دو روایت مشترک است خود تاریخ است. جذابترین نکتهای که در مستند «آسوده بخواب کوروش» از نظر روایت وجود دارد تکرار روند تاریخی در دو روایت مستند است. انگار نیمه دوم مستند تکرار همان پلانهای نیمه ابتدایی است که حالا با برداشت معنایی دیگری ارائه می شود. در روایت اول، با ابزاری همچون آرشیو و مصاحبه با چند کارشناس اعم از دیپلمات و فعال سیاسی و تاریخنویس، نماینده مجلس در دوره پهلوی و عضو حزب پان ایرانیست، مورخ و استاد جغرافیای سیاسی، دیپلمات استاد حقوق بینالملل و… به شرح ماجرای تاریخی میپردازد که باعث جدایی بحرین از ایران شد. مواردی ازایندست:
وقوع جنگ جهانی، به سلطنت رسیدن شاهی جوان، تأثیر جنگ جهانی بر ایران، حضور چرچیل و روزولت و استالین برای مذاکره در ایران، ماجرای آذربایجان و جداییطلبی اش که استالین آن را طراحی کرده بود، ترور شاه در دانشگاه تهران توسط سرویس اطلاعاتی شوروی و توده، بررسی توده و خیانت به کشور، جلوگیری و تلاش شاه برای عدم تجزیه آذربایجان، تصویب بحرین بهعنوان استان چهاردهم ایران، ماجرای اروندرود یا شط العرب و مناقشه با صدام که با اقتدار شاه، عراق درجا میزند و تسلیم میشود، پیشنهاد شاه برای رفراندوم در بحرین، واگذاری تصمیم برای ماندن یا جدایی بحرین به سازمان ملل با نظر شاه، ملاقات شاه با وزیر امور خارجه انگلستان، جدایی قطعی بحرین از ایران، ماجرای بازپسگیری سه جزیره در خلیجفارس، و …
روایت دوم مستند نیز تکرار همین رویدادهاست، بدون تغییراتی اساسی. مستندساز باهوش عمل میکند و تاریخ را تکرار میکند تا به آخرین گزینۀ یادشده برسد. «ملاقات شاه با وزیر امور خارجه انگلستان». فراگشت از اینجا شروع میشود.
در هر دو روایت اول و دوم که در آن تاریخ را تکراری میبینیم، یک سکوت خبری در ملاقات شاه با وزیر وقت بریتانیا هست. نمیدانیم در آن جلسه چه گذشت که پسازآن بحرین از ایران جدا شد. مستندساز از این خلأ تاریخی استفاده میکند و دو روایت تکراری از تاریخ اما با دو خوانش ارائه میدهد و این یعنی همان عدم تعین معنا و آزاد گذاشتن تصمیم و نتیجه نهایی و قضاوت بر خود تاریخ. بستر تاریخی که در هر دو روایت مشترک است دارای اسراری است که خود تاریخ نیز هنوز به آنها جواب نداده و مستندساز با اتکا بر این نقطه مجهول به دو نتیجه از آن میرسد. نقطه قوت مستند «آسوده بخواب کوروش» همین نکته است که مستندساز اصل را در بررسی تاریخ ننگ نمیگذارد بلکه به تاریخ حقیقت و تاریخی که ثبت شده است میپردازد و نه تاریخ گمانه زنی که خاص عوام است. تاریخی که ممکن است مجهول هم باشد. آن جلسه تاریخی بین ایران بریتانیا همچنان دارای اسراری است که فاش نشد و چه دلیل دارد مستندساز نیز مثل اغلب تحلیلهای یکجانبه گرایانه پس از انقلاب، به تاریخ ننگ بپردازد. مستندساز میداند که رازهایی تاریخی وجود دارد که ممکن است هیچگاه نیز برملا نشوند. بنابراین مستندساز بهترین روش را در روایت برگزیده است، دو روایت با یک سیر تاریخی! در بررسی تاریخی که خود مجهول است، معنا به تعویق می افتد!
چه فرم بینظیری! وقتی شاهد تکرار پلانها در دو پارت مستند هستیم و وقتی در پایانبندی مستند، مستندساز جرئت میکند و این کلام کارشناس مدعوش را بهعنوان ضربه نهایی بهعنوان آخرین کلام احساسی در اثرش میگنجاند: «شاه شهید باشید، امام شهید باشید نه فراری و ننگین»، اینجاست تاریخ را بهمثابه عنصری تکرارشونده که فلسفه نیز بارها بدان پرداخته، میپذیرد. این جمله ما را به یاد چند پادشاه بعد از صفویه میاندازد که نماندند تا کشته شوند و فرار کردند و ننگ را پذیرفتند و نهایتاً این جمله ازآنجاییکه با بغض بیان میشود، شامل آخرین شاه ایران و سرنوشتش نیز میشود. این تکرار تاریخ در دو روایت مستند، از نظر فرم بهشدت با محتوای اثر قرابت دارد. مگر نه اینکه پهلوی، خود منتقد ننگ قاجار در از دست دادن تمامیت ارزی کشور بود و در ماجرای بحرین این تاریخ مجدد تکرار شد؟ بنابراین تاریخ بهعنوان پدیدهای تکرار شوند، اینجا در فرم اثر بهخوبی خود را نمایان میکند.
مستند دردناکی است نه فقط به این خاطر که روایتی تحلیلی است از جدایی بحرین، آخرین استان ایران از کشور، بلکه بیطرفی عوامل تولید مستند نسبت به کوتاهی یا ضعف یا تلاش یا سیاست یا شاید رویکرد خیرخواهانه شاه ایران است که اینجا تولید اندوه میکند. به عبارتی در مستند «آسوده بخواب کوروش» مستندساز با پرداختن بر دو روایت موازی، خوانشی دوسویه از رویدادی تاریخی را به نمایش میگذارد که متهم اصلی آن خود تاریخ است نه عوامل پیرامونیاش. این بدان معنا نیست که تاریخ را کاراکترهایی که در وقوع آن نقش دارند، مدیریت نمیکنند، بلکه اینجا در این مستند، خودِ تاریخ برجستهسازی میشود و آدمهای پیرامونی تا حدودی در حاشیه میمانند. بعد از انقلاب ایران معدودند کتابها و مقالاتی که علمی و بدون نگاه یکجانبه گرایانه به موضوعاتی درباره دوران پهلوی پرداختهاند و البته از ممیزی دورماندهاند و این در حالی است که تولید آثار تصویری، حساسیت بیشتری به همراه دارد. «آسوده بخواب کوروش» مستندی است که میشود آن را تا حدودی مستقل نامید و این استقلال در بیان محتوایی حساسیتبرانگیز، بر باورپذیری سوژه و زاویه دید موردتوجه مستندساز کمک میکند.
تفسیر عوامانه و به کل جامعهای تحت عنوان عوام (مطمئن نیستم وجود داشته باشد) در گذشته معنایی متفاوت از امروز دارد. امروزه عوام به کسی میگویند که گزین گویه های فضای مجازی را میخواند و بدون مطالعه درباره موضوعات مختلف حرف میزند. عوام یعنی کسی که رمانی را نمیخواند و جملهای از آن را بدون درک و فهم بازنشر میکند. شاید این استدلال ربطی به پایان یک نوشته درباره مستندی درباره تلاش یا کوتاهی محمدرضاشاه پهلوی برای بازپسگیری یا جدایی بحرین از ایران نداشته باشد؛ اما میتواند این نکته را شفاف سازد که عوام همچنان بیمطالعه درباره هر سوژهای اظهارنظر میکنند. مستند «آسوده بخواب کوروش» قبل از اینکه مستندی باشد درباره تحلیل و چرایی و چگونگی جدایی بحرین از ایران، یک تلنگر است برای مردمی که حتی تاریخ خودشان را هم نمیشناسند. بازخوردها از منتشر شدن این مستند در فضای مجازی و حتی تلویزیون در نوع خود بینظیر است. حتی عدهای در صداوسیمایِ باری به هر جهت ایران نیز، مستند «آسوده بخواب کوروش» را اثری یکجانبه در خیانت شاه میدانند. صداوسیما بهعنوان یک تشکل عوامانه پسند که حتی تحلیلی یکخطی از مستندی مستقل را نیز وارونه ارائه میدهد و تصورش بر همان نگاه یکجانبه گرایانه است.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه