هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «آهسته و آرام»

نقد مستند «آهسته و آرام»

رحیم ناظریان

شبی بارانی، یک حلزون

شاید ایده ی جالی باشد که با تصویربرداری با کیفیتی، موجودی کوچک همچون یک حلزون را در مدتی معین دنبال کنیم و برشی از زندگی اش را با ماجراها و خطرات فراوان پیرامونش ثبت نماییم، اما نمایش مداوم پلانها و خطراتی که تکراری می شوند و نهایتا کنشی تازه را سبب نمی شوند، نمی تواند جالب توجه باشد.

مستند «آهسته و آرام» مختصری است از زندگی یک حلزون که در جغرافیایی شمالی و سرسبز از برکه ای و پلی فلزی، در محدوده ی زمانی یک عصر تا روز بعد، حرکت آهسته ای را به سوی خانه ای ویلایی شروع می کند و نهایتا در پایان به همان جای اول باز می گردد. در این راه جفتش را به دلیل له شدن در زیر چرخ خودرویی از دست می دهد و در طول شب در حیاط و ایوان خانه ی ویلایی خطراتی را در جلوی راهش می بیند.

مستند «آهسته و آرام» روایت جمع و جوری دارد از دم دستی ترین موجودی که شمالی ها زیاد با آن مواجه می شود. حالا اینجا روایت در مستند  احتمالا نمایش یک پیش بینی باران است توسط حلزون و اینکه در شبی بارانی بتواند خود را به پناهگاهی در خانه ای ویلایی برساند.

چنین روایتی حتی اگر خیلی کارآمد یا با لایه هایی معنایی همراه نباشد، خوب اجرا می شود. در مستند «آهسته و آرام» ما شاهد تلاشی هستیم از موجودی که در حالت روتین، تاب تحمل ایستادن و دنبال کردنش و پیگیری هدفش، با این کندی مفرط را نداریم. مستند این بخش از زیست موجودی خانه به دوش را نمایش می دهد که ما احتمالا قادر به دیدنش در جهان واقعی به دلیل سختی کار، نیستیم. مشقتی را می بینیم که موجود کوچک فقط برای یافتن یک سرپناه باید تحمل کند. چیزی که برای رسیدن به آن جفتش را هم از دست می دهد. بنابراین از زاویه دید انسانی، تلاش پر از خطر و مشقت بار این حیوان با هزینه ای که پرداخت می کند، در مستند مورد توجه قرار می گیرد.

همه چیز حول محور چیزی در حدود بیست و چهار ساعت رخ می دهد. یک رفتن، یک استراحت یا خواب شبانه و یک بازگشت به مبدا توسط حلزون و در طول این سفر دور و دراز برای او و کوتاه برای ما، مستند آنچیزی را نمایش می دهد که احتمالا ما در حالت عادی قدرت یا تحمل دریافت آن را نداریم. می توان گفت مستند «آهسته و آرام» بخشی از زندگی دیده نشده و رنج بقا را در موجودی به ظاهر بی اهمیت نمایش می دهد.

با این حال تکرار پشت سر هم خطراتی مثل خودروها، آخوندک، گربه و… گرچه ریتمی در جهت تحقق حالت ترس و نگرانی نسبت به سرنوشت این حلزون نمونه در ما ایجاد می کند، اما این تکرار برای مستندی کوتاه به نظر زیاد می آید. می شد خطراتی دیگر را جایگزین عامل های خطر تکراری کنونی نمود تا جذابیت روایت بیشتر گردد.

پایان بندی مستند نیز عاشقانه است. یک سفر کوتاه برای ماست، اما شاید بتوان آن را سفری موفقیت آمیز و نه کوتاه، بلکه آن را به اندازه بخش بزرگی از عمر این موجود به حساب آورد. مستندساز سعی می کند با تدوین و روایتی خطی که آغاز و میانه و پایانی مشخص دارد، این سفر به ظاهر بی اهمیت را حماسی و هدف دار نمایش دهد و با یافتن یک جفت تازه توسط حلزون، ادامه دار بودن بقا و جبر بقا را به شکلی باشکوه نمایش دهد. پایان بندی با بوسه ی عاشقانه جفت تازه همراه است و بعد رهسپار شدنشان در جاده، فقط حیف که حلزون ها خانه شان روی دوششان است و نمی توانند با هم به خانه ای مشترک بروند!!

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
3.5/5 - (2 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه