هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «28 سال و42 روز»

نقد مستند «28 سال و42 روز»

رحیم ناظریان

چالش بیهوده در روایت

مستند با نوع روایتش می خواهد مساله ای را در فقدان مساله بسازد. در حالت عادی همه چیز نرمال است، اما مستندساز به گونه ای رویداد را شرح می دهد و به گونه ای اطلاعات ماجرا را فاش می سازد تا این حالت عادی و نرمال در رویداد، با توهم مساله ای مهم تر از خود ماجرا، بیان گردد. شخصیت های محوری مستند، از بستگان شهیدی هستند که 28 سال است جسدش در جنگ مفقود است. کل روایت این است که خانواده ی شهید با محوریت دختر او، رودرروی گروه تفحص قرار دارند تا پس از سالها بقایای پدر را تحویل بگیرند. مساله این است که دختر بدون آزمایش «دی ان ای» نمی خواهد بقایای پدر را بپذیرد و اعتقاد دارد این بقایا که بدون نشانی و پلاک است، ممکن است از آن یک نظامی دیگر باشد. نهایتا جواب آزمایش می آید و ثابت می شود که این بقایا متعلق به شهید یاد شده است.

با در کنار هم قرار دادن رویداد اصلی واقعی و روایتی که مستندساز برای نقل ماجرا بر می گزیند، می توان ارزش های مستند را در قبال صداقت زیر سوال برد.

مستند در میانه اش جوری وانمود می کند که انگار گروه تفحص می خواهند بدون هیچ یقینی بقایای شهید را به خانواده تحمیل کنند. به طور مثال برش هایی از اظهار نظر آنان در مورد کشف جسد بیش از آنکه حقیقت گفته شان را نشان دهد، یک جور سهل انگاری را بیان می دارد. به طور مثال مسئول گروه تفحص می گوید: «گفتم اگه جمجمه منصور سالم باشه و دندونهاش باشه، من میشناسمش». چنین برشی از گفته های او بیشتر فاز منفی دارد، چرا که به نظر می رسد او با چنین استدلالی دارد صحت جسد را به خانواده تحمیل می کند. این در حالی است که شمایل کنونی مستند در روایت، زمانی می توانست قابل احترام باشد که پایانی متفاوت از آنچه در رویداد واقعی رخ داد، به وقوع می پیوست. به طور مثال اگر پس از آزمایش دی ان ای مشخص می شد، دختر شهید به حق، ادعایی در مورد شک و شبهه اش دارد و بقایا متعلق به پدرش نمی بود، آن وقت این حالت روایت و عدم افشاسازی مستندساز در طول اثر جذاب و صادقانه می شد.

در طول مستند دختر دیالوگ هایی دارد از این دست که گروه تفحص کاملا باری به هر جهت می خواهد بقایایی از جسدی را به خانواده شهید قالب کند. به طور مثال یک جایی دختر در مورد جلسه اش با گروه تفحص برای پذیرش جنازه پدر،  می گوید: «یه سری بحث های احساسی داشتند که مثلا پدرت همین جسد است.»  و یا دختر در جایی دیگر درباره گروه تفحص می گوید: «خیلی بهشون برخورد. گفتم شاید (این جسد) یه عراقی باشه.» در بسیاری از صحنه ها با برش های حرف های دختر به گروه تفحص، این تلقی در ذهن مخاطب ایجاد می شود که گروه تفحص بدون کارشناسی در حال تخمین زدن صحت جنازه است  و وقتی در  پایان مستند می فهمیم که گروه تفحصی که با یقین مکان شهادت را تخمین زده اند و با یقین بقایای جنازه را، متعلق به شهید یاد شده می دانند و در طول اثر به گونه ای بریده بریده معرفی می شوند، کاملا صادقانه حرف می زدند.

بحث بر سر این نیست که چه کسی درست می گوید. یا بحث بر سر این نیست که قبلا اشتباهی در تحویل جنازه رخ داده یا نه، بحث این است مستندساز با وجود آگاهی از نتیجه ی تفحص و دانستن اینکه نتیجه ی آزمایش «دی ان ای» موافق نظر گروه تفحص است، چرا در طول اثر فاز تخریبی دارد؟ یقینا این شکل از روایت نه به عمد بلکه از روی عدم توانایی مستندساز برای بازنمایی واقعیت است و روایتی غلط را برای بیان واقعیت برمی گزیند.

 به زبان ساده تر سوژه مستند در غایت این است که خانواده و دختر یک شهید پس از 28 سال انتظار حالا 42 روز باید صبر کند تا جواب آزمایش «دی ان ای» بیاید و این 42 روز انتظار، برابری می کند با تمام آن سالها. سوژه به اندازه قدرتمند است. پتانسل کار فراوانی دارد. اینجا بحثی فلسفی نیز حتی می توانست در قبال ماهیت زمان و طول زمان بکار رود، اما سهل انگاری مستندساز در روایت، ماجرا را به گونه ای رقم می زند تا تصور کنیم شاهد جدالی هستیم بین خانواده ی شهید و گروه تفحص. یقینا با پایان بندی مستند و روشن شدن ماجرای واقعی، کل ایده ی مستند بر آب می رود. مستندساز با درج بیهوده ی یک جدال، سوژه ی جذاب مستند که برابری نامتعارف اما جذاب «28 سال و 42 روز» است را به حاشیه می برد. به جای اینکه در طول اثر ما شاهد ثانیه ها و لحظه هایی باشیم که مفهوم نسبی زمان را برایمان آشکار کند و مستند با پلانهایی این تقابل 28 سال و 42 روز را نمایان سازد، اغلب درگیر چالش بیهوده ی بین دختر و گروه تفحص هستیم.

حتی اگر مستند تلاش می کرد تا دل نگرانی خانواده ی یک شهید بر اطمینان یافتن از صحت جسدی که تحویل می گیرند را آشکار کند نیز می شد پذیرفت که چنین روایت چالش برانگیزی، بدرد مستند می خورد.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
3.5/5 - (2 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه