هشتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری، ویژه فلسطین

نقد مستند «عشق من تبریز»

نقد مستند «عشق من تبریز»

رحیم ناظریان

روایت تبریز با دو راوی

معرفی شهر تبریز و اهمیت آن از مناظر تاریخی، سیاسی، فرهنگی، هنری و… هدف مستند «عشق من تبریز» است. مستند با همراهی عکاسی تبریزی به نام «محمدعلی جدیدالاسلام» به گشت و گذاری همزمان، در شهر و تاریخ می پردازد و روایتی چندسویه ارائه می کند. با حضور این عکاس، روایت مستند دستخوش تمهیداتی است که در نوع خود جالب توجه و البته در بعضی موارد دچار آشفتگی است. نریشن گرچه با صدای شخصی دیگر بیان می گردد، اما حاوی متنی است اول شخص، که به روشنی زبان حال شخصیت محوری یعنی «محمدعلی جدیدالاسلام» است. در این راستا دوربین نیز این توهم را ایجاد می کند که همین عکاس در حال سیر و سیاحت و گشت و گذار در تبریز است. این نکته به عنوان امری بدیهی برای تطابق شکل روایت و فرم در مستند «عشق من تبریز» قابل اعتناست، اما مستندساز تا پایان، بر اصل خود پایبند نمی ماند. نریشن و دوربین دو عنصری است که راوی مستند را به عنوان لیدر اثری با سویه های گردشگری معرفی می کند و ما حس حضور او و از زبان او اطلاعاتی درباب تبریز می شنویم و همچنین پا به پای او جنبه هایی دیگر از جذابیت های این شهر را می بینیم.

با وجود چنین فرمی، پرداختن مفصل بر جزئیات تاریخیف حضور لیدر را کمرنگ جلوه می دهد. اینکه روایت مستندکاملا شخص عکاس را به عنوان منبع زاویه دید معرفی می کند، اما فرم اثر منطبق با آن نیست، به نظر بر روانی اثر لطمه زده است.

استفاده از ضمیر اول شخص در گفتار متن، ما را به درون ذهن عکاس می برد، اما دوربین گاها در حال ثبت تصاویری است که منبع زاویه دید را تغییر می دهد. اگر قرار است از ابتدا تا پایان اثر همه چیز از زاویه دید عکاس باشد، به نظر دوربین نیز نیازی به ثبت تصاویر هوایی ندارد و می تواند حضور نامحسوس خود را در حوالی شخصیت محوری حفظ کند. اینجا منظور تصاویری نیست که صرفا «پی او وی» عکاس باشد، بلکه تصاویر، می بایست این حس را منتقل سازد که اوست که در حال بیان رویداد است.

حتی با تحلیل عنوان مستند نیز می توان به تحلیل خود مستند نزدیک شد. در عنوان «عشق من تبریز» این سوال را می شود طرح کرد که منظور از ضمیر «من» در عنوان مستند چه کسی است؟ با توجه به داده های متن، با یقین می توان عنوان مستند را نقل قولی از خود عکاس یعنی «محمدعلی جدیدالاسلام» دانست. به عبارتی یک عکاس که شهرش را عشق خود تلقی می کند حالا در حال بیان زیبایی ها و تاریخ این شهر برای دوربین مستندساز است. مساله اینجاست که مستندساز بعضا این زاویه دید را می شکند و خودش را به جای عکاس جا می زند. در این حالت ما به عنوان مخاطب دچار تشتت در بازشناخت لیدر اصلی می شویم. ما در بین «مستندساز» و «عکاس» به عنوان راوی اصلی مستند معلق می مانیم. که اگر روند مستند در حفظ راوی اصلی حفظ می شد، بی شک کل اثر از نظر فرم قدرت بیشتری داشت. این شکل از روایت در ادبیات داستانی نیز لحاظ می شود. اینگونه که راوی یک اثر می تواند خودِ نویسنده باشد یا می تواند از زبان یکی از شخصیت های رویداد. در مستند «عشق من تبریز» گفتار متن کاملا بر راوی بودن عکاس انگشت می گذارد اما در طول اثر مستندساز بارها عنان را از او گرفته و خود را راوی قلمداد می کند.

از سویی دیگر این سوال پیش می آید، یک عکاس یا مجموعه دار که مورد توجه مستندساز قرار گرفته و شهر با زبان حال او شرح داده میشود، تا چه میزان بر گونه های مختلف بررسی تاریخی از سیاست تا جغرافیا و فرهنگ اشراف دارد؟ مستندساز هر جا که سعی نموده لایه های تخصصی شناخت شهری همچون تبریز را بازنمایی کند، خود را راوی مستند می بیند و هر جا که به عکس ها و آرشیو خصوصی عکاس نیاز دارد، او را در قامت لیدر معرفی می کند. به زبان دیگر نمی توان یک عکاس یا مجموعه دار را دانای کلی تلقی کرد که بر کل پروژه ی تاریخی سوژه اشراف دارد، چرا که او در وهله ی اول یک عکاس یا مجموعه دار است و یک شهروند و دامنه اطلاعاتش معطوف به همین گستره است. او یک پژوهشگر تخصصی تاریخی نیست که اطلاعات تخصصی اش را در گفتارمتن می شنویم.

جدای بحث فرم و نحوه ارائه ی اطلاعات، مستند «عشق من تبریز» دارای جنبه هایی کامل و جذاب از بازشناخت تبریز است. آرشیو خصوصی یک عکاس قدیمی که بیشتر بر این هنر به عنوان شغل نگریسته، به خوبی در مستند استفاده می شود. علاوه بر اینکه مستند، چهره ای را به عنوان شهروند معرفی می نماید، همزمان تاریخ یک شهر را با حفظ روندی تاریخی بررسی می کند.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
4/5 - (3 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه