هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «میهمان»

نقد مستند «میهمان»

رحیم ناظریان

واگویه های زائران

شروع مستند نوید اثری قابل توجه می دهد. بستن بار و بندین در پارکینگ خودرویی وسیع، بدون سقف و پر از خاک و خل در خارج از شهر، دقایقی سوال برانگیز از آدمهایی در حاشیه شهر، برهوت و انتظار این آدمها برای حرکت. وسایلشان را از خودروهایشان بر می دارند و جمع و جور می کنند، ساک می بندند، روی خودروهایشان را می پوشانند. نمی دانیم اینجا کجاست و اینها چه می خواهند؟ خیلی زود البته متوجه می شویم اینها راهپیمایان اربعین هستند. در ادامه مستند، دیگر نه مثل شروعش سوالی طرح می شود و نه مستندساز چیز تازه ای خلق می کند. جز اینکه به جای مصاحبه با تک و توک راهپیمایان که می توانست پایبندی بر کلیشه ی رایج چنین آثاری باشد، صدای آدمهای جلوی دوربین را با یک طنین به جای گفتارمتن می گذارد. این صدا نیز وحدتی در محتوا و بیان دارد، اینکه غالبا درونیات این آدمها و حس و حالشان به مثابه یک واگویه یا کلام درونی شنیده می شود.

مشکل اینجاست که مستندساز جز تصویر واقعیتی که در حال رخ دادن است، یعنی راهپیمایی، چیزی به آن اضافه نمی کند.

هیچ ماجرایی در بین خیل عظیم راهپیمایان رخ نمی دهد. ماجرا فقط و فقط نمایش خبری راهپیمایی است و حرف های درونی آدمها. این بدان معنی است که مستندساز تمام تلاشش این بوده تا بگوید این راهپیمایی دارد انجام می گیرد، چیزی که می دانیم و می بینیم. مستند با این فقدانِ پرداختن بر جزئیات رویداد، بیشتر شبیه یک ویدئو کلیپ درباره ی راهپیمایی اربعین است. تنها خلاقیت موجود، انتقال مصاحبه ها به شکل واگویه است. اینگونه که دوربین مستقیم و رخ به رخ با افراد قرار نمی گیرد تا مصاحبه کند. واگویه و مصاحبه مثل نقل درونیات آنهاست با زبانی بسته. مثل این می ماند که ذهن آدمها را می خوانیم.

رویدادی اختصاصی، فارغ از خود موضوع کلی راهپیمایی در مستند «میهمان» شرح داده نمی شود. به طور مثال پیگیری یک معلول و رنج سفرش، یک اکیپ با نیتی خاص، یک رویداد فرعی در قالب رنج های سفر و سختی راه، هیچ چیزی جز خود راهپیمایی در مرکز توجه نیست و این رویداد کنونی مستند بدون تمرکز بر موضوعی درونی تر و اختصاصی تر به شدت خبری و گزارش گونه است. حتی اگر این روندِ مستند که در آن، بیشتر مفهوم راه رفتن برجسته می شود، با تمرکز بر چهره ی اشخاص همراه بود و ما در طول مستند به هیچ عنوان خارج از نمای کلوزاپ، هیچ قاب دیگری را شاهد نبودیم و بکگراند چهره ها و محیط را نیز نمی دیدیم، بی شک تاثیر رسیدن به مقصد دوچندان می شد. در حالت کنونی در همان دقایق اول می دانیم اینها زائرند و در طول مستند نیز فقط شاهد راه رفتنشان هستیم.

 مستندساز گرچه بیشتر سعی دارد با نمایش چهره هایی متفاوت از ملل مختلف با زبان های مختلف، فارغ از هر کنشی دیگر، تنها حس و حال و درونیات آنها را نمایش دهد، اما اکتفا نمودن بر همین یک مورد با توجه به محتوای حسی و تکراری گفته های آدمها، نمی تواند ساختار یک مستند را با توجه به قابلیت های سوژه، پوشش دهد. با وجودی که کل مستند درباره راه و راه رفتن است، اما می توان گفت فضایی که درازی راه را در مستند ایجاد کند شکل نمی گیرد. به عبارتی می توان گفت چقدر زود این راه تمام می شود در حالی که به نظر در دنیای واقعی این زائران ساعت ها در راهند.  اگر هدف، نمایش راهی دراز است، تمهیدی برای طولانی به نظر رسیدن آن شکل نمی گیرد.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
2.3/5 - (3 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

یک دیدگاه

مسعود
سه شنبه 22 مهر 1399 ساعت 11:09

به نظر می رسد منتقد جز تصویر و فیلم هیچ چیز دیگری در ذهنش ندارد و پلان های طراحی شده متناسب با مرگ ، برزخ و بهشت را تنها از بعد ساده ی دنیوی می بیند. البته نمی توان از این چنین منتقدانی انتظار داشت کارهای عمیق معنوی را تحلیل و نقد کنند که بیش از پیش نیازمند آمادگی عمیق ذهنی در این رابطه می باشد.

پاسخ