نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
آنهایی که خیلی فرق بین روحانیت و شخص فلسفی در لباس روحانیت را ندانند، احتمالا با اتکا بر همان لباس روحانیت همه را در یک رده می سنجند. متاسفانه از نام مستند «روشنای زندگی» پیداست که مستندساز خیلی دندانگیر به شخصیت یک مولویشناس، مفسر دینی، فقیه، عارف و فیلسوف معاصر ایران نزدیک نشده است.
عنوان مستند در داخل پرانز با عنوان «حیات معقول» همراه است که اگر مستند را ببینی و فقط بخشی از کتاب «حیات معقول» جعفری را بخوانی، متوجه می شوی حتی مستند در عنوان اثرش نیز باری به هر جهت عمل کرده است.
کافی است به صورت تیتروار به برخی آثار او بنگریم: از دریا به دریا (کشف الابیات مثنوی مولوی)، سه شاعر حافظ، سعدی، نظامی، تحلیل شخصیت خیام، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، بررسی و نقد نظریات دیوید هیوم در چهار موضوع فلسفی، توضیح و بررسی مصاحبه برتراند راسل، بررسی و نقد برگزیده افکار برتراند راسل، بررسی و نقد کتاب سرگذشت اندیشهها، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، تحقیقی در فلسفه علم و…
بیان تیتروار اینکه علامه جعفری یک فلسفی است که از جانب شرق با زاویه ی دید دینی و اسلامی، فلسفه غرب را تحلیل و تفسیر می کند، بی شک نمی تواند همه ی حق مطلب را ادا کند. با این حال مستندساز با اشرافی دم دستی بر سوژه، مستند را با موسیقی و قطعه ای آوازی از شعر مولوی آغاز می کند و در طول اثر به صورت کلی همان موضوع کلی یعنی تبیین دیدگاه اسلامی در برابر فلسفه ی غرب از جانب یک مفسر و فیلسوف اسلامی را بیان می دارد. شاید تمرکز مستندساز بر یک موضوع جزئی تر در قابل علامه جعفری می توانست بیشتر به کار مستندی کوتاه بیاید که توانِ زمانیِ پرداختن بر تمامیت سوژه را ندارد. با این فرصت کم، یقینا مخاطب درگیر کلیاتی خواهد شد که هیچ تحلیل مفصلی را در پشت خود ندارد. به نظر اینجا در این نوشته کوتاه نیز فرصت این نیست تا نمونه هایی از نوع نگاه و زاویه دید محمدتقی جعفری ارائه شود اما فقط کافی است ما نیز جزئی نگر شویم و پاراگرافی از میانه ی کتاب «تحلیل شخصیت خیام» را بیاوریم:
«شخصیتی که به نام عمر بن ابراهیم خیام در تاریخ فلسفه و علوم بعنوان فیلسوف ودانشمند برجسته ثبت شده است، مردی است که قطعا از تفکرات فلسفی و علمی والائی برخوردار بوده است. این تفکرات هیچ گونه ابهام و پیچیدگی ندارند، بطوریکه اگر از یک عده رباعیات نهیلیستی (پوچ گرایی) ولذت پرستی (هدونیستی) قطع نظر کنیم، با یک فیلسوف و دانشمندی روبرو خواهیم گشت که مانند دیگر فلاسفه و دانشمندان با پذیرش مقداری از اصول کلی و مبادی بنیادین درباره جهان هستی اظهار نظر کرده است. در این مبحث برای توضیح طرز تفکرات خیامی مقداری از مبانی و دیدگاهها و دلائلی را که برای مدعاهای فلسفی و هستی از دیدگاه خود می آورد مطرح می کنیم…» (تحلیل شخصیت خیام. محمد تقی جعفری. انتشارات کیهان. چاپ چهارم. 1375. ص59)
نمونه های درخشان از آرای فلسفی و مجادلات او با فلسفه ی غرب به شدت بسیار است اما در مستند «روشنای زندگی» تنها با بیان تیتر آن مواجهیم و مختصر گریزهایی را شاهدیم که چهره ی سوژه را به درستی معرفی نمی کند. به هیچ عنوان اندام مستند متناسب با شخصیتی که معرفی می کند نیست. این نقد دلیلی بر این نیز نیست که بخواهیم عقاید اندیشمند مطرح شده در مستند را بپذیریم یا نه، مهم این است که تبیین عقاید و یا بازشناساندن تفکر یک اندیشمند، با این امکانات یقینا میسر نمی گردد.
گفتارمتن مستند «روشنای زندگی» انگلیسی است. وقتی زیر و بم کار فارسی است و مصاحبه ها هم فارسی است و حتی آرشیو سخنرانی های جعفری در خارج از کشور نیز فارسی است و حتی گفتگوهای او با اساتید دیگر خارجی نیز فارسی است، چه می شود که نریشن انگلیسی می شود؟ با این حال با وجود قابلیت های مستند و اینکه کجا قرار است به نمایش در بیاید، ایرادی نیست می تواند انگلیسی باشد، اما دلیلی خارج از شناساندن این اندیشمند بر غیرفارسی زبانان باید وجود داشته باشد تا بپذیریم با وجود فارسی بودن همه چیز، گفتارمتن انگلیسی باشد. اگر بنا را بر شناساندن او بر غیرفارسی زبانان بگذاریم و درج زبانی بین المللی را اینگونه توجیه کنیم، خب چه می شود اگر زبان فارسی باشد و زیرنویس مان انگلیسی؟
مفاد گفتار متن نیز بی حاصل است، زندگینامه است یا بررسی آثار او؟ مصاحبه ها جز سخنان چند نفر، نقبی کاری بر بازشناخت شخصیت نمونه نمی زند. ای کاش به جای نریشنی قصه وار، این شروع درخشان کتاب «حیات معقول» در اثر درج می شد: همین!
«دریا بر خود ایستاده بود: جاری و خروشان. مردم وقتی از پشتِ پنجرههای خویش به دریا مینگریستند، هر لحظه کشتی کوچک یا بزرگی را میدیدند که از مقابل چشمانشان عبور میکرد: دریا، مردمانی نظارهگر و یک کشتی در حال عبور. ناخدای یکی از کشتیها، در همان حال که کشتی با شتاب از عمیقترین نقطه دریا میگذشت، به عرشه کشتی برآمد و بدون اینکه کشتی را متوقف کند، مثل یک مسافر از کشتی پیاده شد و به دریا آمد! پیش از اینکه مردم شهر از پشتِ شیشه پنجره نگاهِ خویش تعجب کنند، اهالی کشتی تعجبزده شدند. ناخدا نه تنها در دریا فرو نرفت، بلکه مثل کسی که در خشکی گام بردارد، آرام آرام به راه افتاد و به سوی ساحل آمد. مردم همچنان مینگریستند. ناخدا وقتی به ساحل رسید، رو به دریا ایستاد. نگاه خویش را بر زمین دوخت و سپس خطاب به شنها گفت: ای ذرّههای بزرگ! مگر نمیدانند که نباید تعجب کرد؟ ای ذرّههای بزرگ! مگر چنین نیست که از غرق شدن باید شگفتزده شد، نه از غرق نشدن!؟» (حیات معقول. موسسه تدوین و نشر آثار علامه محمد تقی جعفری. 1387 پیشگفتار. ص 5)
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه