نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
اگر از شما بخواهند درباره سیل سال 98 در کشور و کمک های نیکوکارانه ی هندی ها در خوزستان برای بازسازی یکی از روستاهای آنجا، مستندی بسازید، چه شیوه ای برای ارائه در پیش می گیرید؟ آیا به نمایش رویداد سیل و خرابی ها و بازسازی توجه می کنید یا می روید با عوامل بازسازی مصاحبه می کنید؟
نکته بسیار عجیب در مستند «مقطوع» اینست که مستندساز اصل ماجرای سیل و خرابی هایش را وا می نهد و با گفتگو با نیکوکاران هندی، به جای نمایش فعالیت خیرخواهانه شان، حرف هایشان را برجسته می کند.
این شبیوه ی تولید به دو حالت قابل تصور است:
اول اینکه مستندساز در طول دوره ی بازسازی نیکوکاران خارجی، در محل واقعه حضور داشته، اما با از خاطر بردن تاثیر خود کنش، به عوامل انسانی آن توجه نموده است. در این حالت ایراد کار اینجاست که یا مستندساز درک صحیحی از قابلیت عمل و رویدادی که می تواند با تصویر، تاثیرگذار باشد را ندارد یا اینکه با آگاهی، سعی در تبلیغ یک طیف یا چهره هایی نموده است. اگر مستندساز می توانست و یا فرصت این را داشت که خود بازسازی خانه ها توسط همین روحانیون هندی را نمایش دهد، یقینا درک جنس و شکل عمل نیکوکارانه، بیشتر از شرحی که خودشان بر عمل نیکوکارانه خود می دهند، قابل دریافت توسط مخاطب بود. مستندساز متاسفانه بیشتر زمان اثرش را به نمایش چهره ی روحانیون می گذارد و نه خود عمل. مگر نه اینکه بین سیل، خرابی، ویرانی از یک سو و چهره روحانیون از سوی دیگر، سیل و ویرانی اهمیت بیشتری دارد؟ چگونه است که مستندساز به جای اصل موضوع، فقط مسببین بازسازی منطقه را نشان می دهد. بنابراین اثر به شدت تبلیغی می زند، چرا که ماجرا حاضر و آماده است و می خواهد خود را نمایش دهد ولی بیان مستقیم با مصاحبه، این امر را متوقف می کند. کنش فریاد می زند که من حضور عینی دارم، عملی هستم که در حال وقوعم، لطفا مرا نشان بده، اما مستندساز همچنان چهره ی روحانیون یا عاملان عمل را نشانه می رود. چه چیز جذابی در مدیوم مستند در مصاحبه با صاحب یک عمل وجود دارد که به زعم مستندساز در دل خود عمل وجود نداشته است؟ به نظر این یا یک ناآگاهی از قابلیت کنش است و یا اینکه مستندساز علاقمند بوده تا همان خود آدمها را معرفی کند.
آنقدر این آدمها حرف برای گفتن دارند و آنقدر مستندساز در قالب گفتار متن خواهان بیانی شفاهی است که حتی تولید کننده از فرصت تیتراژ پایانی هم برای بیان حرف های آنها نمی گذرد. مستندساز در طول اثر گرچه چندباری به خود عمل می پردازد و هم سیل را نشان می دهد و هم خرابی هایش را و هم تلاش و مجاهدت هندی های را، اما از نظر زمانی این پلانها در برابر طول زمان مصاحبه ها ناچیز است. مستندی که موضوعش سیل است یا حتی بازسازی منطقه ای توسط خیرین، می تواند با نشان دادن این موارد بر اتمسفر اثرش تاثیر بگذارد.
به نظر پرداختن بر جزئیات در چنین موضوعی به شدت اهمیت دارد. نمایش رنج و سختی و بی خانمانی ملت، می توانست ساخت خانه توسط هندیها را دراماتیک نماید. به این دلیل که وقتی ما رنجی را از سیل در ظاهر و چهر ه ی آدمهای منطقه مشاهده نکنیم، چگونه توقع داریم بر طرف شدن آن را توسط نیروهایی غیر ایرانی درک نماییم؟
دوم اینکه ممکن است روزگار سیل به سر رسیده باشد یا روزهای کار و تلاش و بیل زدن روحانیون در روستای مقطوع نیز تمام شده باشد و مستندساز زمانی به روستا رسیده که کار خیرخواهانه سپری شده و حالا ناچارا با چند راش باقی مانده از آن مجاهدت، فقط با مصاحبه، خلاء فقدان تصویر را پر می کند. اگر بپذیریم که هیچ مورد فرعی همچون خرابی سیل یا لحظات زنده ی احداث ساختمان ها توسط روحانیون در زمان تصویربرداری مستند وجود ندارد، باز می توانیم این نقص را در مستند ببینیم که مستند ساز پس از وقوع عمل به محل رویداد رهسپار شده است. این ایراد به نظرم از اولی نیز قدرتمند تر است. به نظر مستندسازی حرفه ای در حین وقوع عمل به صحنه می رسد، همچون بسیاری از مستندهای مهم جهان که ما شاهد لحظه ی وقوع رویداد هستیم و نه پس از سپری شدن آن. مستندساز در نقش جوینده ای، رویداد بکر را شکار می کند و نه اینکه پس از رخدادنش، همچون گزارشگری به محل برود و آثار باقی مانده از رخداد را ثبت نماید. این شکل تولید، جز اینکه شائبه ی سفارشی بودن را ایجاد کند، حسی دیگر را بر نمی انگیزد. در چنین حالتی اگر این مصاحبه ها را در روزنامه ای نیز بخوانیم، هیچ تفاوتی با مستندی تصویری ندارد.
تنها ایده ای که در مستند آن هم برای چند بار از سوی خیل مصاحبه شوندگان تکرار می شود این است که ایران و هند ریشه هایی مشترک دارند، مذهب مشترک دارند و اینکه در مورد ایران در هند چه احساسی وجود دارد. اینها هیچکدام به اندازه نمایش خود عمل جذاب نیستند.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه