نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
مستند «فرزندان شب» ایده اصلیاش را با بیانی سینمایی و به شدت رسا ارائهمی کند و به دلیل جذابیت و فراگیر بودن سوژهاش، در میان ایدههایی متعدد به حاشیه نمیرود. اینیعنی مستند «فرزندان شب» نیمی از اصالت هنریاش را ارائه کرده است. گاهی اوقات نادیدنیهاییک اثر سینمایی از آنچه در ظاهر اثر به نمایش در میآید اهمیت بیشتری دارد و اینجا در «فرزندان شب» آنچه در مستند نمیبینیم همین نپرداختن بر ایدههای فرعی بیشماری است که ممکن بود در محصول نهایی حفظ شوند.
مستند درباره نوجوانان پسر پاکستانی است که در زادگاهشان در مدارس مکتب دولت اسلامی، آموزش ایدئولوژیک دیدند و بعدها در لوای داعش در سوریه به ماشین کشتار تبدیل شدند و البته در اکنونِ مستند، اسیر شده و در زندان هستند. کاراکترهایی آمیخته از معصومیت و خشونت.
مستندساز در بیان، همین ایده را پیش میگیرد و یقینا راشهای بسیار زیادی که محیط و سوژه در اختیارش نهاده را دور ریخته است. ایده «فرزندان شب» یگانه است.
اینکه ریشه داعش را نه فقط در تفکر باری به هر جهتِ کشورهایی مثل سوریه و ایران در سیاست های آمریکا و اساسا غرب بداند و بگوید داعش محصول خود آمریکاست.
شاید منابع مالی از سوی کشورهایی برای داعش تامین شده باشد اما در «فرزندان شب» به روشنی بحث تحجر مذهبی و موضوع آموزش طرح میگردد. از ابتدا تا پایانِ رویداد، همه چیز معطوف همین تاثیر و تاثر آموزش بر روان و ذهن نوجوانانی است که فرم خشونتآمیزی گرفتهاند. مستندساز در برابر این کاراکترهای عجیب، منفعل نیست. در لحظات درخشانی از گفتگوهای پشت دوربین با سوژهها، آنها با همین دخالت مستندساز به چالشی به شدت درونی دچار میشوند. به طور مثال یکی از کاراکترها، همسر همان داعشی است که این نوجوانان را از پاکستان به سوریه آورده و حالا معلوم نیست کشته شده یا فرار کرده است.
زن از ارادتش بر خلیفه و همسر داعشیاش میگوید و در حالی که در طول مصاحبه نوزادی در آغوش دارد به سوالات پشت دوربین نیز پاسخ میدهد. در تحلیل و تاثیر فوقالعاده یکی از این سوالات همین بس که یک جا مستندساز در لحظات پایانی از زن میپرسد «اگر همسرت را یک سال ندیدهای، پس این کودک برای کیست؟» مستندساز فقط به سرافکندگی زن در پاسخ اکتفا میکند و هیچ نریشنیا توضیحی اضافه ندارد تا ذات تاویل را خدشهدار کند. چرا که کوچکترین توضیحی، احتمالاتی از این دست را نابود میکرد.
آیا زن برخلاف آن همه ارادتش بر خلیفه و شوهرش و اسلام…اسلام کردن احمقانهاش با مردی دیگرهمبستر شده است؟ آیا او اینجا سوژهای است ترحمبرانگیز که در جنگ پس از متواری شدن شوهر داعشیاش،یک مسلمان دیگر به او تجاوز کرده است؟ آیا زن با وجود اعتراف به بیاطلاعی از شوهرش برایآبستن شدنِ این فرزند با او ارتباطی مخفیانه داشته؟ در هر حال تمام اینها احتمالاند و تاویلپذیر. دخالت مستندساز در جهتدهی بر مصاحبه به شدت باورپذیر و منطقی است و به این دلیل به ذوق نمیزند که همه این پرسشها همچنان در راستای ایده اصلی مستند و کشف آموزش اسلامی متحجر دول اسلامی است.
اما نیم دیگر ارزش اثر هنری، اجرا و فرم است. مستندی که تمرکزش را اغلب بر روش مصاحبه و گفتگو با نوجوانانی زندانی گذاشته است، با چنین سوژهای پتانسیل این را داشته تا در اغلب صحنهها دست از این کلههای سخنگو بردارد و با استفاده از کلامشان تصاویری بدیل از زندگی در اسارت آنها را در لوکیشنهایی متفاوت به نمایش در آورد. صحنههایی درخشان از مکان گورستان لاستیکهای خودرو و آن پلان جذاب و خشونتبار پرندهها یا لوکیشن زبالهها، سکانس ساختن تیرکمان لاستیکی، همگی میتوانست ابزاری برای روایتی متحرک و غیرساکن باشد.
«فرزندان شب» در اجرا خشونت کلامی و روایی و همچنین تصویری قابل اعتنایی دارد. یقینا کندن کلهی پرندههای شکار شده که استعارهای از همین نوجوانانی است که ۶۰۰ انسان (ایزدیهای سوریه) را به کام مرگ فرستادهاند، میتواند دارای ارزش هنری باشد. اینخشونت چند سویهرا بگذاریم در کنار معصومیت قابل درکشان که به شکل فوقالعادهای، مستندساز موفق به انتقال آن میشود. آن اشکها، پاسخهای آرام، سکوتشان در پاسخ به برخی از سوالات، واماندن در پاسخ دادن به سوالی در مورد مرگ خودشان، همگی معصومیتی از دسترفته است.
مستندساز همچنان استوار بر ایده اصلیاش کاراکترهایی معصوم و جانی را همزمان در یک کالبد میسازد و آن پلان درخشان و نمادین تار عنکبوت گسترده با مگسهایی گیر کرده در آن، موتیفی است که همچنان ایده اصلی را هدف قرار میدهد. کودکانی که گیر کردهاند در آرزوی وعده دروغین فتح یک سرزمین جدید و همچنین بازگشت به زادگاهشان. رانده و مانده!
اگر آن انیمیشنهای میانی مستند در القای درونمایه مستند وجود نداشت بیشک «فرزندان شب» جایگاهی بالاتر از ارزش کنونیاش داشت. انیمیشنی که اتمسفر اثر را از جدیت و طنز تلخش به سمت لودگی میکشاند.
این را هم برای پایانبندی بگویم که جیهند، بالانچ، دادشاه، کمپر و…اسامی این نوجوانان است، اسمهایی که قاعدتا یادآور کاراکترهایی حماسی و اساطیری در فرهنگ بلوچهاست.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
۲ دیدگاهمستند خیلی خوبی بود. با نقد فوق هم خیلی موافقم انیمیشن های وسط مستند یکپارچگی مستند رو بهم ریخته بود و وسط درگیری مخاطب با داستان و همراهی با ساختار جدی مستند، مواجه شدن با انیمیشن ها اذیت کننده بود.
ظاهرا این مستند واقعیت ندارد و ساختگی است و جایی در حوالی جنوب سیستان و بلوچستان ضبط شده است… به زودی اخبارش منتشر خواهد شد