نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
(به جای مقدمه:) تصور کنید شما به خواست یکی از دوستانتان به تور ده روزه ی جزیره ی هرمز می روید تا علاوه بر گشت و گذار و دیدن زیبایی های این جزیره، در یک همایش بسیار مهم که فقط قرار است یک بار برگزار شود شرکت نمایید. دوست شما به دلیل تصادف، خانه نشین شده و ناچار است به کسی که شما باشید اعتماد کند و با قبول هزینه های سفر و با در اختیار گذاشتن امکانات صوتی و تصویری از شما بخواهد تا با ثبت تصاویری از این همایش کهبرایش بسیار اهمیت دارد، به جای او این مهم را انجام دهید. شما به سفر هرمز می روید اما در یک بی برنامگی، در روز همایش سرگرم کاری دیگر هستید و نمی توانید خودتان را به محل برگزاری آن برسانید. شما سرخورده از این اتفاق به سراغ افرادی می روید که در همایش شرکت کردند و آنها را دور یک میز جمع می کنید و شروع می کنید به حرف زدن با آنها و آنها نیز مو به مو اتفاقات همایش را برای شما شرح می دهند و شما از این گفتگوهای دور میز تصویربرداری می کنید و شما از آنها می خواهید اگر با تلفن همراهشان اگر از همایش تصویری ضبط کردند، آن را به شما بدهند و شما پس از بازگشت از سفر، این مصاحبه ها و تصاویر موبایلی متعلق به دیگران از همایش را به دوستتان ارائه می کنید.بی شک خیلی از مخاطبان فیلم های مستند، اگر به جای آن دوست خانه نشین باشند، به محض دیدن مصاحبه ها به جای خود همایش، دوربین را بر سر شما خواهند کوبید و شک نکنید بدون این مقدمه ی بالا که بیشتر داستان سرایی است تا تحلیل، هیچگونه نمی توان ساده انگاری موجود در یک مستند را شرح داد.
***
امااین را هم بدانید که داستان سرایی بالا یک داستان تمثیلی خوب است. داستانی تمثیلی برای اغلب مستندهای ایرانی که در سوریه ساخته می شوند و فریبی بیش نیستند. فریبی برای تبلیغات و فریبی برای حیف و میل کردن بودجه و مشخص نیست کی زمان آن خواهد رسید تا تهیه کنندگان یا سرمایه گذاران، دست از این بی مایگی در قبال تولید چنین آثار حتی بی محتوایی بردارند.
کم نیستند آثار مستند ایرانی که بنا به هر دلیلی در عراق و سوریه تولید شدند و در نگاه نویسنده ی این نوشتار، نه! بلکه از نگاه منتقدین و داوران جشنواره های خارجی ارزش های هنری و محتوایی زیادی به آنها نسبت داده شد. مستندهایی که علاوه بر نگاهی انسانی که ذات اغلب چنین آثاری است، حتی همین مستند ضیافت، دارای نوآوری در فرم و اجرا نیز هستند. مستندهایی که سوژه را کالبدشکافی می کنند و رنج و شادی ها را در قاب فیلم تا مغز استخوان و قلب مخاطب می کشانند.
مستند «ضیافت»در اصل، دور یک میز شام در یک غذاخوری اتفاق می افتد و ما طبق روال به هیچ عنوان ارزش معنوی و اخلاقی مستند را در این نوشتار زیر سوال نخواهیم برد. برای نویسنده ی این نوشتار خود مستند، فرم، اجرا و نوع ایده پردازی آن اهمیت دارد نه محتوای انسانی اش.
این محتوا محترم است اما احتمالا در یک یادداشت به دست نویسنده ای چیره دست، بیش از این چیزی که حکم تصویر را دارد می توانست تاثیرگذار باشد. بله! گاهی انسانی ترین سوژه ها نیز با اجرایی نادرست، بدترین تاثیر را ممکن است بگذارد.
داستان از این قرار است که در مستند «ضیافت» گروهی از ایرانی ها که در امر فعالیت های انساندوستانه تلاش می کنند، در دوره ی جنگ داخلی سوریه در این کشور نیز فعالیت هایی داشته اند و حالا بعد از چند سال به آنجا بر می گردند تا تجدید دیداری با سوری هایی داشته باشند که در گذشته همراه و جز تیم امدادشان بودند. شخصیت محوری مستند که خود لیدر تیم امدادی است، حالا با دوستان قدیمی سوری اش دیدار می کند. آنها در گذشته علاوه بر فعالیت های اجتماعی در دوره ی ناآرامی های سوریه، یک مدرسه را نیز بازسازی کرده بودند.
خب پیداست که مستند «ضیافت» از نظر محتوایی درباره ی عملی انساندوستانه است و از نظر اجرا یک خاطره گویی و دید و بازدید، چیزی که در این مستند به هیچ عنوان خوب از کار در نمی آید. ضیافتِ مورد نظر مستندساز اشاره به دو چیز دارد، یکی در حالت اولیه اش اشاره بر مهمانی دور میز شام و تجدید دیدار گروه، بعد از چند سال است و دیگری شاید اشاره ای استعاری بر وحدتی است که بین دو ملت ایران و سوریه در لایه ی زیرین این مستند دیده می شود. نکته اینجاست که این وحدت دو ملت در مستند «ضیافت» فقط با مصاحبه ها در حال بیان است. این دوستان و همکاران حالا دور یک میز نشسته اند و دارند به صورت مستقیم درباره این دوستی حرف می زنند. جذابیتی در این اشاره ها و تمجیدها و تعریف ها به هیچ عنوان برای مخاطب وجود ندارد. ما نشسته ایم و به جای اینکه خود رویداد را ببینیم در حال تماشای لذتی هستیم که لیدر گروه از دید و بازدید و شامش می برد.
یعنی چه که شما سالها قبل به جایی رفتی و کاری کردی و حالا بعد از گذر این سالها به همانجا برمیگردی تا با مصاحبه به ما بگویی در گذشته، آنجا چه کاری انجام دادی و چه کاری انجام ندادی؟ این ایده با همین رخوت تا چه حد می تواند در محدوده ی فیلم مستند بگنجد؟
تصاویری خسته کننده از مصاحبه ها، آرشیو تصویری موبایلی بی رمق و تدوین با ریتمی کشدار و حوصله سر بر، به همراه ایده ی اصلی بسیار بی اهمیت و تکراری که می خواهد وحدت را نشان دهد، نتیجه اش مستندی است که احتمالا فقط برای خود عوامل حاضر در مستند -به عنوان یک اثر که برایشان خاطره ساز خواهد بود- جذابیت خواهد داشت.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه