نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
بی راه است اگر بگوییم برخی مستندها بیشتر از آنکه برای مخاطبان حرفه ای مستند و یا به اصطلاح، مستندشناسان قابل اعتنا باشند، تاثیر خود را اغلب بر جامعه ی هدفی می گذارند که مورد تاکید مستندساز است. این، نه یک حکم، بلکه امری طبیعی در میزان اقبال یک اثر در جامعه ی مخاطبانش است. ساده تر اینکه یک اثر حتی اگر به هر میزان دارای هدفی والا، موضوعی ارزشمند و حتی سوژه ای قابل احترام باشد، وقتی چهارچوب های تولیدی، استاندارد را رعایت نکند، احتمالا جایی در میان هیچ طیفی از مخاطبانش نخواهد داشت. بنابراین سوژه و ارزش غایی آن دلیلی بر ارزش نهایی یک اثر نیست. مهمترین نکته برای درک این مساله این است که اغلب مستندسازان بر این اصل واقف نیستند که سوژه، پدیده ای است متعلق به جهان بیرون و جهان درونی اثر را ترکیبی از محتوا و فرم تشکیل می دهد. سوژه اما در فرایندی هنری یا خلاقانه از جهان بیرون به درون اثر کوچ می کند و تمامیت آن در نهایت متعلق به ذهن مستندساز است. مشکل اینجاست که بیشتر مستندسازان مرز بین جهان بیرون و درون اثر را تشخیص نمی دهند و سوژه را با همان شمایلی که در جهان بیرون سیر می کند راهی اثرشان می کنند. سوژه ممکن است دارای ارزش و اعتبار باشد، اما این اعتبار بدون پرداخت توسط مستندساز، همچنان متعلق به جهان واقعی است و ارزشمند بودن آن دال بر ارزشمند بودن اثر تولیدی نیست. به طور مثال مفهومی قابل اعتنا همچون «ایثار»، فی النفسه امری قابل دسترس در مناسبات واقعی انسانی است. حال ممکن است تارکوفسکی فیلمی با این مفهوم بسازد یا یک آماتور برای کار کلاسی اش.
مستند «مهدی» نیز سوژه ای دارد که اخلاقیات عرف کنونی، آن را ارزشمند تلقی می کند؛ اما این بدان معنا نیست که به دلیل وجود چنین سوژه ای ارزشی، حتما و قطعا مستند نیز با ارزش آن سنجیده شود.
مدیرعامل شرکتی دامی برای استخدام نیروهایش در یک کشتارگاه از افرادی بهره می برد که دارای سوء سابقه هستند و سوابقی همچون اعتیاد و زندان و بزه کاری را در کارنامه دارند. این افراد بنا بر شرایط استخدامیِ اغلب بنگاه های دولتی یا خصوصی، شرایط شاغل شدن ندارند، اما در این شرکت نه تنها پذیرفته می شوند بلکه از نظر حمایت های روحی در جهت ترک بزه نیز یاری می شوند. مستند یقینا سوژه ای انسانی دارد و چنین سوژه ای نیز دارای تاثیرگذاری خاص خویش است.
مستند «مهدی» نیز سوژه ای دارد که اخلاقیات عرف کنونی، آن را ارزشمند تلقی می کند؛ اما این بدان معنا نیست که به دلیل وجود چنین سوژه ای ارزشی، حتما و قطعا مستند نیز با ارزش آن سنجیده شود.
مهمترین ضعف مستند، فاز توصیفی است که مستندساز با وجود داشتن امکانات روایی تماما بر آن تاکید دارد. همه ی عوامل جلوی دوربین با گفتگو و تمجید وتعریف، اقدام به معرفی رئیس کشتارگاه می کنند و خود او نیز شرح کارش و هدفش را به صورت مستقیم با مخاطب در میان می گذارد. این در حالی است که سوژه سرشار از پتانسیل برای اجرایی شدن و بهره بردن از کنش های بالفعل است. به طور مثال مستندساز با گفتگوهای مداومی که با عوامل جلوی دوربین دارد، درباره کمک شرکت بر ترک اعتیاد یک شخص و نهایتا پاک شدنش از مخدر و استخدام شدنش، توضیحاتی گفتاری می دهد. این در حالی است که فرایند ترک اعتیاد تا استخدام یک فردِ رانده شده از اجتماع، می توانست زنده و پویا به تصویر کشیده شود. مستندساز به جای گفتگو و شرح ماوقع می توانست دوربین را به سمت ثبت کنشی ببرد که در نتیجه ی آن ما به عنوان مخاطب، دوربین را شاهدی عینی بدانیم نه یک ثبت کننده خاطرات.
کشتارگاه در مستند «مهدی» فقط یک کشتارگاه است. این نیز پتانسیل دیگری است که مستندساز بی توجه از کنارش می گذرد. تدوین می توانست با ادغام اعمالی خشونت بار در کشتارگاه، زجر ترک اعتیاد یک فرد، واماندگی فردی از اجتماع و کار به خاطر سوءپیشینه و مواردی از این دست و چرخش پلانها بین کشتارگاه و افراد حاضر در مستند، از این محیط کارکردی تازه بیرون بیاورد.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه