هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «چوپان‌های عاشق»

نقد مستند «چوپان‌های عاشق»

رحیم ناظریان

عشق و عاشقی در میان گوسفندان

روایت دلدادگی یک زوج با ترتیب زمانی از خردسالی تا ازدواج در مستند چوپان‌های عاشق با توصیف حداکثری مکان واقعه و شیوه زندگی ساکنان منطقه همراه است. اینگونه که در مستندی کوتاه، مخاطب علاوه بر اینکه سبک زندگی عشایر شمالی را لمس می کند و کوچ زمستانه و بهاره آنها را در چند مرحله و چند سال شاهد است، مستندساز دلدادگی دختر و پسری متعلق به این اقلیم را نیز شرح می دهد. با وجود چنین رویدادی عاشقانه در مستند، دیگر شاهد اثری نیستیم که به صورت مستقیم اقدام به ارائه اطاعات درباره یک جغرافیا کند، چرا که مبنای اصلی روایت، دلدادگی این زوج و روایت فرعی نیز سبک زندگی آنهاست.

این شیوه برای بیان، تکنیکی در مستندسازی است که برای ایجاد جذابیت کارآمد نشان می دهد. اینکه مستندساز موضوعیت را از مکان یا جغرافیا بر می دارد و بر روی شخصیت هایش متمرکز می کند تا با ایجاد کشش بیشتر، روایت را سرراست و جذاب نماید. به عبارتی فقدان ماجرای عاشقانه یک زوج، چنین مستندی را صرفا اثری توصیفی درباره کوچ فصلی یک خانواده دامدار معرفی می کند که البته تکراری است. پیشتر، مستندهای بسیار زیادی درباره سبک زندگی دامداران شمال ایران تولید شده که موضوع اصلی اغلب آنها همین توصیف زیست و شناخت بوم آنهاست و برتری مستند چوپان‌های عاشق لااقل در این زمینه، پرداختن بر روایتی تازه و خصوصی با اتکا بر شخصیت هاست.

مستندساز برای پر کردن حفره های زمانی ناچارا از نریشن استفاده می کند و به اصطلاح بزرگ شدن سوژه های انسانی اش را با کلام شرح می دهد.

مستند درباره دختر و پسری است که از سنین پایین در برخی از فصول سال با یکدیگر بزرگ می شوند. بازی کودکانه و کار و حتی اسب سواری مشترک دارند و مستندساز برای پوشش دوره های مختلف زندگی آنها مشخصا چند سال به مکان واقعه مراجعه کرده است. رویداد نمایشی اما این نکته است که به خاطر کوچ بهاره و زمستانه این دختر و پسر نیمی از سال را دور از هم هستند تا اینکه در پایان اثر با یکدیگر ازدواج می کنند. مستندساز برای اجرای نمایشی این سوژه از روایت گری دوگانه و چند صدایی استفاده می کند. اینگونه که دو صدای دختر و پسر با متنی شاعرانه وظیفه بیان گفتار متن را به عهده دارد و همین سبب می شود تا مستند دارای زاویه دیدی جداگانه از منظر دو شخصیت محوری باشد. همین نکته سبب می شود تا دوری یا وصال و یا علاقه مندی این زوج به هم بیشتر به چشم بیاید و هر کدام جداگانه حس و حال درونی خود را آزادانه بیان کنند.

شاید مهمترین ضعف مستند موضوع زمان و پرداختن بر آن باشد. همانطور که گفته شد، موضوع مستند رابطه ای عاشقانه از کودکی تا جوانی است و مکان رویداد که کوهستان است نیز به خوبی معرفی و تشریح میشود اما توصیف زمانی تا حدودی با نقص همراه است. از آنجایی که روایت مستند بر بزرگ شدن این زوج تاکید دارد و زندگی آنها از کودکی تا جوانی را شرح می دهد، چنین گستره زمانی برای بستر مستندی کوتاه مناسب نیست. به عبارتی مخاطب در مدت‌زمانِ حدودا سی دقیقه فرصتی برای درک این هشت سال واقعه را ندارد و نمی تواند گذر زمان را در چنین زمان اندکی بپذیرد. چنین سوژه ای که رابطه ای عاشقانه را در زمان واقعی هشت ساله شرح می دهد، در مستند چوپان‌های عاشق آن هم در سی دقیقه به خوبی اجرا نمی شود. به همین دلیل پرش های زمانی متعددی را در طول مستند شاهدیم که در روایت اختلال ایجاد می کند. یا مستندساز برای پر کردن حفره های زمانی ناچارا از نریشن استفاده می کند و به اصطلاح بزرگ شدن سوژه های انسانی اش را با کلام شرح می دهد. از سویی دیگر مستندساز به خوبی نمی تواند شخصیت هایش را در آغاز معرفی کند و چالش اصلی آنها را برای روان تر شدن روایت بیان نماید. زمان زیادی از مستند سپری می شود تا اینکه ما دو چهره دختر و پسر را درک می کنیم و متوجه می شویم این دو، سوژه اصلی هستند و چالش بینشان نیز فراغ به خاطر کوچ فصلی است. شاید نماهای نزدیک تر از چهره هر کدام از این دو و بیان شفاف دلدادگی آنها در نیمه ابتدایی مستند می توانست در تاثیرگذاری مستند نقش مهمی ایفا کند. مستندساز به جای تاکیدگذاری بر روی دو شخصیت محوری اش و عشقی کودکانه، محیط و خود کوچ و روش زندگی و خانواده و کار را در اولویت قرار می دهد و همین باعث می شود رویداد اصلی که عشقی معصومانه است در پس زمینه قرار گیرد.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه