هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «گزارش یک کوچ»

نقد مستند «گزارش یک کوچ»

رحیم ناظریان

مشقت به جای سبک زندگی

نام عشایر و به تصویر کشیدن کوچ فصلی آنها همواره مستند مردم نگارانۀ «علف: نبرد یک ملت برای زندگی، محصول ۱۹۲۵ به کارگردانی «کوپر-شودزاک» را در خاطر زنده می کند. اما مستند «گزارش یک کوچ» صرفا یک ادای دین یا ادامه ای بر آن مستند تاریخی و کلاسیک نیست. جنبه هایی تازه از سبک زندگی عشایر همدان را در خلال کوچ فصلی به تصویر می کشد و شمایل نوین این کوچ باستانی را با وجود شرایطی امروزی شرح می دهد.

مستند «گزارش یک کوچ» روایتی خطی و البته نفسگیر دارد. دوربین به خوبی رویداد را ثبت می کند و تدوین نیز با دقت از پس ریتم مستندی طولانی بر می آید.

سبک زندگی شاید سرراست ترین برداشت از چنین آثاری باشد که پیرامون عشایر ایران تولید شده اند و یا حتی مستند کلاسیک علف1925 نیز به عنوان اثری حائز اهمیت و به نوعی الگو در رده چنین آثاری در راستای همین تلقی قرار می گیرد. اینکه عشایر دامنه های زاگرس چرا و چگونه کوچ می کنند و این کوچ دارای چه ویژگی ها و شرایطی است.

مستند «گزارش یک کوچ» تنها بر همین نکته و سبک زندگی تاکید ندارد. موضوع اصلی خود کوچ و جذابیت یا سبک زندگی نیست. اینجا مستندساز پدیده ای باستانی را با همه چالش های مختص به خود در خلال شرایطی کنونی و با توجه به دخل و تصرف هایی که دنیای امروز بر آن اعمال نموده در مرکز توجه قرار می دهد. بنابراین مستند «گزارش یک کوچ» صرفا دیگر سبک زندگی نیست، بلکه شرح رنجی مضاعف است که ایل به جای لذتِ کوچ لمس می کند. ساده اینکه لفظ «رنج» برای مستندهای قوم شناختی یا بوم شناختی جایز نیست و این شمایل زیستی عشایر نیز هیچگاه در قیاس با زندگی مدرن سنجیده نمی شود تا تعریفی که معنای رنج یا مشقت داشته باشد برای آن به کار رود. جنس زندگی و حضور در دل طبیعت، نوعی از زیست است که هیچگاه نمی شود زندگی شهری را با آن قیاس کرد و نتیجه ای قابل قبول از آن استخراج کرد. با این توضیح، مستند «گزارش یک کوچ» اتفاقا عامدانه دست روی همین لفظ «رنج» می گذارد که دلایل کافی برای پذیرش آن در طول مستند وجود دارد.

کوچ فصلی عشایر، خاصه عشایر همدان در این مستند دیگر آن شرایط دوره های پیشین در طول سالیان یا قرن های گذشته را ندارد تا تنها با ادعای سبک زندگی، رنجی که شامل حال اعضای ایل می شود را نادیده بگیریم. مستندساز با آگاهی از رنجی تحمیل شده بر ایل، اقدام به پیش برد روایت می کند و در طول مستندی بلند جزئیات کارآمد و زیادی را جلوی چشم بیننده قرار می دهد.

برای توجیه این تحلیل کافی است بدانیم که کوچ کنونی عشایر همدان در مقایسه با کوچ سالهای قبل آنان دچار مصائبی اینچنین نبوده و امروزه انواع مختلفی از آسیب ها که ربطی به مقوله «سبک زندگی» ندارد، آنها را در طول مسیر دچار بحران می کند. مستند تمام مراحل کوچ را پوشش می دهد که بالغ بر 57 روز و حدود 450 کیلومتر پیاده روی ایل از مبدا تا مراتع اجدادی شان در ارتفاعات تویسرکان است. چالش ها به دلیل تغییر بافت مسیر ترددشان و دخل و تصرف های روستاییان و حکومت بیش از اندازه زیاد است و همین سبب می شود تا ادعا کنیم دیگر تنها شیوه زندگی نیست که در چنین مستندی اهمیت دارد، بلکه خود رنج مضاعف است که به شکلی غیرمسئولانه یا به دلیل رشد و ترقی معمول دنیای امروز گریبانشان را گرفته است. مزارع کشاورزی در تمام طول راه، آسیبی جدی به کوچ وارد می کند و راه‌سازی یا منابع محصور شده طبیعی نیز به اشکال مختلف مانع سفری راحت برای ایل می شود. مستندساز برای نمایش این رنج، تصادف دلخراش کامیون با گله را در اوج این حوادث به تصویر می کشد و علاوه بر این، مجادلۀ روستاییان حاشیه مسیر نیز مزید بر علت است.

مستند «گزارش یک کوچ» روایتی خطی و البته نفسگیر دارد. دوربین به خوبی رویداد را ثبت می کند و تدوین نیز با دقت از پس ریتم مستندی طولانی بر می آید. از آنجایی که مستند رویداد اصلی اش را بر خود کوچ در شرایطی سخت متمرکز می کند، برای درک بهتر ما از این رنج در ابتدای اثر اشتباه یا نقصی که بتواند تاثیر بهتری بر درام بگذارد را جانمایی می کند. این نقص یا اشتباه اینگونه بیان می گردد که شخصیت محوری مستند در روزهای قبل از کوچ با وجود آگاهی از مسیری که نزدیک به دو ماه طی نمودنش به صورت پیاده طول می کشد، تلاشی برای تهیه کامیون های حمل بار می کند. به عبارتی همین زمینه چینی در ابتدای مستند برای تهیه خودروی مخصوص حمل دام و عدم موفقیت او برای فراهم نمودن آن، اعلانی برای مخاطرات کوچ به صورت پیاده است. کوچی که دیگر شبیه گذشته به خاطر شرایط دنیای امروز نمی تواند صرفا در قالب سبک زندگی دیده شود. مستند «گزارش یک کوچ» دقیقا عامدانه جهان رو به پیشرفت با اتوبان ها و جاده ها و کارخانه های حوالی مسیر را در معرض دید قرار می دهد تا یک کوچ که انگار با همان شکل سنتی اش از اعصار گذشته به زمان اکنون رسیده است را برجسته نماید. به عبارتی مستند، چالش های دو سبک زندگی مدرن و سنتی و آمیختگی آنها با هم را به شکلی مطلوب در طول سفری طولانی جلوی دید می گذارد. و جا دارد در پایان از موسیقی خوب مستند نیز یاد شود که درست در لحظاتی کارآمد همداستان با محتوا و روایت شنیده می شود و در تاثیرگذاری بیشتر نقشی بسزا دارد.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
1/5 - (1 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه