هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «رش او»

نقد مستند «رش او»

رحیم ناظریان

روایتی صعودی تا اوج طغیان

«رش او» گرچه درباره سیل ویرانگر سال 98 در روستایی از توابع پلدختر است و آثار روحی و جانی و مالی این حادثه بر اهالی منطقه را بررسی می کند، اما ابتدا و پایان این مستند نیمه‌بلند به صورت موکد بر خرافه و عقاید خرافیِ طیفی از جامعه در شومی و بدیمنی زنی جوان می پردازد. «رش او» در زبان لری به معنای آب سیاه ویرانگر است.

نباید از تصاویری که مستندساز برای ارزش خود زندگی یا عبارت «زندگی ادامه دارد» و برای لحظات پایانی در نظر گرفته است، غافل شد.

زمان قابل توجهی از آغاز مستند تا پیش از ورود به میانه، شاهد مصاحبه و تصاویری آرشیوی هستیم که به هیچ وجه ماجرای اصلی را فاش نمی کند. مستندساز آنچه از طریق گفتگوها و تصویر ارائه می کند سربسته است تا بدین‌وسیله کشش در روایت ایجاد کند. به طور مثال زنی جوان که فرزند نوزادش کمی بعد از تولد مرده است، درباره از دست دادن پدرش و همینطور همسرش و مصائبی که بر سرش آمده می گوید، اما دلیل این جوادث را باز نمی کند. تنها از این موضوع پرده بر می دارد که در نظر خیلی ها از جمله اطرافیان، او شخصی بدشگون است. این تلقی جامعه از این زن جوان تا حدودی برای خود زن نیز تبدیل به باوری حتمی شده و افسردگی حاصل از مرگ عزیزان بر این رنج بیش از پیش افزوده است. بنابراین در سکانس های آغازین مستند این سوالات مدام توسط بیننده طرح می شود و این امر سبب می گردد منتظر ادامه ماجرا بماند تا بر جواب هایی که می خواهد برسد. سوالاتی از این دست: دلیل مرگ نوزاد زم جوان چیست؟ چرا زن جوان خود را بدشگون معرفی می کند؟ شوهرش کجاست؟ او را ترک کرده است یا مرده؟ و در ادامه با فهم مرگ شوهرش سوال جدید این است او به چه دلیلی مرده است؟ مستندساز بدون شتاب پرده از راز اصلی یعنی سیل بر می دارد، اما تا پایان مستند همچنان بر همین پوشیده گویی تاکید می ورزد و ما با فهم وقوع سیل، حال دچار این پرسش تازه هستیم که یاسین یعنی همسر زن جوان، چگونه در سیل کشته شد و چرا با وجود نجات یافتن کسانی که با او همراه بودند، خودش به کام مرگ رفت؟

مستند «رش او» با مصاحبه و تصاویر آرشیوی از روز حادثه و سیلی هولناک که ارتفاع آن تا سقف خانه ها می رسد، به شرح ماجرا می پردازد. آشنایان و شاهدان عینی، واقعه را توضیح می دهند و در میان سکانسهایی توضیح دهنده، شاهد حاشیه هایی هستیم که به آثار روانی بازماندگان قربانی مربوط است. به طور مثال مادر و پدر یاسین، رنج عدم یافتن جنازه را توصیف می کنند و پدر بعد از 14 ماه، همچنان در مسیر رودخانه با قایق یا پای پیاده در جستجوست تا مگر جنازه فرزندش را بیابد. نکته ای که در تصاویر آرشیوی و شکل بهره برداری از آن در مستند «رش او» وجود دارد همچنان در راستای همان تکنیک ابتدایی است که شرح داده شد. یعنی افشاسازی تدریجی وقایع و نگاه داشتن مخاطب در هاله ای از ناگفته ها که به مرور توضیح داده می شود. به طور مثال هر چه زمان اثر جلوتر می رود تصاویر آرشیوی نیز حادثه را با خشونت بیشتری نمایش می دهد. سیل در آغاز رودی خروشان است و در میانه مستند کم کم طغیانی غیر قابل کنترل دارد و در ادامه تصاویر سیل حاوی خشونت تصویری و ویرانی نگران کننده است. مرگ یاسین در اوج این روند توصیف می شود و پس از این روایت جمع بندی و به پایان می رسد. به عبارتی مستندساز حتی در استفاده از ارشیو نیز اصول خود را حفظ می کند.

چند پلان پایانی مستند به خود زندگی اختصاص دارد. نباید از تصاویری که مستندساز برای ارزش خود زندگی یا عبارت «زندگی ادامه دارد» و برای لحظات پایانی در نظر گرفته است، غافل شد. زنی مسن در دامنه کوه به چیدن گل ها مشغول است و پدر یاسین که در طول مستند مدام به دنبال جنازه بود و ما هیچ شناختی از او جز جستجوی جنازه پسرش نداشتیم، حالا به دامها علوفه می دهد. پسرها ماهی می گیرند و نباید از یاد برد که صید از همان رودخانه ای بدست آمده که یاسین را از آنها گرفت و در طول مستند درباره طغیانش به صورت مفصل پرداخته شد. به عبارتی بعد از میانه ای سراسر پر از نامیدی می توان سکانس های پایانی را با اشاره بر امید و امیدواری شاهد بود.

زن جوان نیز در پلان آخر مجدد بر انگ بدشگونی حرف می زند، اما اینبار رگه هایی از اعتراض در او نسبت به این عنوان دیده می شود. با اینهمه حتی مرگ عزیزانش نیز اثر خرافه را از چهره اش پاک نکرده است. شاید با دیدن این مستند بشود آرزو کرد که ای کاش آن سیل که قدرت این را داشت تا همچنان که همه چیز را با خود برد، خرافه را نیز می شست و می برد.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه