هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «مراد»

نقد مستند «مراد»

رحیم ناظریان

روزمرگی یک بیمار جسمی حرکتی

فیلم سوژه ای انسانی دارد که نمونه های زیادی شبیه به آن را می توان چه در دنیای واقعی چه آثار تصویری دیگر مشاهده کرد. ماجرای مادری با بیماری جسمی حرکتی و پسرش «مراد» که تمام امور پرستاری از مادر توسط همین فرزند انجام می گیرد. با این حال مستندساز با وجود به تصویر کشیدن تصاویری از زندگی آنها و مادری که جز حرکت دادن مختصر انگشت هایش هیچ حرکت دیگری نمی تواند انجام دهد، رشد و پیشرفت مراد در زندگی اش را در گرو همین از خودگذشتگی بیان می کند.

مهمترین مشکل مستند در نحوه نمایش روزمرگی و اعمالی تکراری است که به نظر برای زنی دارای مشکل حرکتی طبیعی به نظر می رسد.

به طور مثال موضوع معافیت از خدمت سربازی مراد با وجود استفاده از سهمیه، توسط برادر بزرگتر در مستند با ادعای حاضرین به معجزه تعبیر می شود. یا شاغل شدن مراد نیز با وجود مشکل حرکتی مادر و بازدید یکی از مسئولان به راحتی محقق می گردد و حتی ازدواج او با زنی به ظاهر متمول نیز از برکت وجود مادر بیان می شود. بدین صورت مستند تلاش ندارد صرفا رنج یا مشکلات یک زن با بیماری حرکتی و ایثار فرزندش را نشان دهد، بلکه می خواهد به مزایای این مورد اخلاقی با نشانه هایی از خیر و برکت بپردازد.

از نظر اخلاقی و محتوای انسان دوستانه، مستند «مراد» قابل توجه است و می تواند در اغلب صحنه ها به دلیل همین فاز محبت آمیز تاثیرگذار باشد، اما فیلم از نظر شکل و ساخت دارای چنین ویژگی هایی نیست.

مهمترین مشکل مستند در نحوه نمایش روزمرگی و اعمالی تکراری است که به نظر برای زنی دارای مشکل حرکتی طبیعی به نظر می رسد. وقتی درباره چنین بیماری یا ناتوانی در حرکت حرف می زنیم باید تکرار همیشگی برخی از اعمال روزانه را نیز به یاد بیاوریم. یعنی با رسوخ به زندگی سوژه می شود شاهد فعلی بود که هر روز باید انجام شود و تکرار آن امری بدیهی است. اعمالی همچون نظافت و قضای حاجت، غذا دادن، حمل و نقل بیمار، پر کردن اوقات فراغت مادر و مواردی از این دست در قبال زنی با چنین شرایطی طبیعی به نظر می رسد، اما حال باید بپرسیم مستندساز این روزمرگی را چگونه ارائه می کند. دوبار در مستند شاهد تورق آلبوم عکس و مرور عکسهای درون گوشی همراه، توسط مادر و پسر و همسرش هستیم. این، اوج فقدان خلاقیت برای پر کردن اوقات فراغت است. مستندی که با ادعای طبیعی سازی روندی را پیش می گیرد و تمام اجزایش سعی بر واقع نمایی و بازنمایی عینی سوژه با حداکثر توان دارد، برای پر کردن فضا صحنه هایی را در محصول نهایی درج می کند که مشخصا از سوی کارگردان به سوژه تحمیل شده است. به نظر ورق زدن آلبوم عکسهای قدیمی یا دیدن عکسهایی از گذشته در موبایل آن هم جلوی دروبینِ مستند فعلی نیست که برخواسته از اراده خود شخصیت ها باشد. این مورد فقط یک عمل به مثابه فلاشبک است تا مخاطب بدون دریافتی تازه فقط همچون خود آنها عکس هایی خانوادگی را ببیند. آدمها عکس ها را به گونه ای مرور می کنند که انگار اولین بار است شاهد تورق آلبوم عکس خودشان هستند. اینطور نیست، آنها فقط برای دروبین مستند به عکسها نگاه می کنند. همین.

یا گزینه دیگر و البته کلیشه، دیدار با اقوام است. دیداری که هیچ کارکردی جز پر کردن فضای بین رویدادها ندارد. اقوام هیچ نقشی در روایت یا ایجاد یک کنش و واکنش ندارند. فقط هستند تا باشند. یک تفریح را شکل می دهند. می آیند تا از شخصیت محوری تجلیل کنند.

شعر خوانی پسر برای مادر هم در یک صحنه به شدت مصنوعی است. او شعر را می خواند و برای مادر تفسیر می کند. چشم های پسر رو به مادر، اما تمام عمل او برای دروبین است. یعنی این تفسیر شعر فقط برای دوربین شکل می گیرد و تصنعی بودن سکانس به روشنی در شکل بازی مراد پیداست.

یا در جایی دیگر در ادامه زیست پسر و مادر، ناگهان مراد به خانه کودکی شان در بیست سال پیش می رود و دیداری به ساکنان و همسایه آن زمان می کند. چنین سکانسی اساسا هیچ تناسبی با کلیت مستند ندارد. سوال این است دیدار با اهالی خانۀ بیست سال پیش چه دست آوردی برای مستند داشته و آن ساکنین چه چیزی را در قبال سوژه گفتند که پیشتر در طول روایت بدان اشاره نشده بود؟ صرفا خاطراتی از گذشته می گویند و دوباره موضوع ایثار مراد توسط آنها بیان می شود و این دید و بازدید به پایان می رسد. اینجا هم وارد کردن آدمها و مکانی تازه، هیچ کارکردی جز تکرار مکررات ندارد و اساسا این سکانس نیز در کنش و واکنش زمینه مستند نقشی ایفا نمی کند.

مستندساز حتی در توضیح دادن و استفاده از صدای مراد در شرح صحنه ها هم دچار اضافه گویی می شود. به طور مثال بعد از اجاره یک خانه برای چند روز و رفتن با اقوام و مادر به آن خانه به مقصد تفریح، با اینکه دلیل این سفر را می دانیم، صدای مراد روی تصاویر، مجدد به شرح اجاره خانه و شرح تفریح می پردازد. این در حالی است که دوربین اینجا یک وظیفه بیشتر ندارد. اینکه با نمایش مراحل سفر و جزئیات مختصر آن به ما بفهماند این یک سفر کوتاه است با تمام سختی هایش برای دلخوشی مادر!

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
1/5 - (1 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه