نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
برای مستندهای حیاتوحش اغلب نمی توان درونمایه ای بسیار تلخ یا غمناک متصور بود، چرا که پرداختن بر زیستِ گونه های متنوع جانوری، بیشتر بر جذابیت خود حیوان و نادیده هایی پیرامون شکل بقای آن، تاکید دارد. در چنین آثاری آنچه اثر را حائز اهمیت یا کشش می کند زیبایی طبیعی یا نزدیک شدن به جانداری است که برای هر بیننده ای در شرایط عادی امکان پذیر نیست. اینها مستندهایی اند که جزئیات حیات یک گونه را با ظرافت جلوی دید می گذارند و در این راستا آنچه موجب جذابیت اثر می شود، شگفتی های متعلق به همان جانور است، اما برچسب تراژیک بر مستند «بازگشت فلامینگوها» گزافه نیست و اینجا صرفا شاهد نمایشی از زیبایی زیست و گونه های جانوری نیستیم. مستندی که می شود بنا بر روایتی سرراست و کنشمند، احترام زیادی برایش قائل شد.
مستندساز برای ثبت واقعه، تصاویر بسیار کارآمدی شکار می کند تا تمام بار احساسی و تلخ رویداد را بدون کم و کاست نمایش دهد.
موضوع از این قرار است که در «بازگشت فلامینگوها» فقط رمز و راز زیست اهمیت ندارد، بلکه ما شاهد افول یک حیات با دخالتی انسانی و صحنه هایی به شدت غمبار در قبال مهر و محبتی مخصوص به حیوانات هستیم. مستندساز به نظر ماه ها بلکه سالها برای ثبت این لحظات دردناک وقت هزینه کرده و حاصل این تلاش، تصویربرداری از اوقاتی است که احتمالا از عهده مستندسازی عجول بر نمی آید. شکار تصاویری که می تواند آن تخریب و اهمال انسانی را بیش از پیش مورد انتقاد قرار دهد و اثر را در جایگاهی قرار دهد تا برای اصلاح شرایط، متولیان دولتی و کشوری را مجاب به پاسخگویی یا اتخاذ تدبیر نماید.
مستند به فلامینگوهای تالاب بختگان می پردازد و این در حالی است که در تالاب ها و دریاچه های دیگری در ایران نیز این پرنده در فصل مهاجرت دیده می شود. اینجا اختصاصا با فلامینگوهایی طرف هستیم که با وجود ساخت دو سد در بالادست این تالاب و رو به خشکی نهادن آن، همچنان هر سال به این مکان می آیند. دلیل این پافشاری، تعلق خاطر پرنده به زادگاه چندین هزارساله ای است که چه بسا قبل از وجود انسان نیز متعلق به خود آنها بوده و این انسان است که با تخریب و زیاده خواهی این زادگاه را ویران کرده است. مستندساز علاوه بر شرح بحران و دلایل آن، به صورت دقیق برخی تلاش ها برای نجات فلامینگوها را در مستند به تصویر می کشد و این بیانگر این نکته است که گروه تولید، برای پرداختن به موضوع از همه زوایا زمان زیادی صرف کرده است. اقدامات مردمی برای حفر کانال در تالاب در جهت حفظ آب، زنده گیری فلامینگوها و منتقل نمودن آنها به مکان های پرآب، انتقال آب با لوله کشی و اقداماتی دیگر همگی به صورت تصویری در اثر وجود دارد. با این همه هیچکدام از این اعمال مفید واقع نمی شود. مستندساز تمام این موارد را دخالت انسانی قلمداد می کند و در نهایت تنها راه نجات گونه را عدم دستکاری در طبیعت و حفظ منابع آبی و زنده نگاه داشتن خود تالاب بختگان می داند.
مستند پس از شرح این اقدامات بی ثمر، به پلان هایی دلخراش می رسد. آنجایی که به دلیل کمبود آب و متعاقبا غذا، جوجۀ فلامینگوها به بلوغ کافی برای پرواز نمی رسند و در صحنه ای دلخراش مادران مجبور به ترک جوجه ها می شوند. مستندساز برای ثبت واقعه، تصاویر بسیار کارآمدی شکار می کند تا تمام بار احساسی و تلخ رویداد را بدون کم و کاست نمایش دهد. حرکات گروهیِ پرنده های مادر و تب و تاب جوجه ها که انگار هر کدام جداگانه عمق فاجعۀ این عمل اجباری را درک کرده اند، به روشنی در مستند قابل درک است. تصاویر هوایی و زمینی و نماهایی دور یا نزدیک هر کدام به جا، سویه هایی مختلف از ماجرا را نشان می دهد تا عمل هولناک و البته طبیعی به خوبی ثبت گردد.
موسیقی متن مستند که انتخابی و از آثار کلاسیک و مطرح جهان همچون «برامس» و «کرساکوف» است، اینجا جزءِ معدود دفعاتی در تولیدات مستند است که جواب می دهد و همراه با محتوا و شکل روی تصویر می نشیند. صحنۀ تاثیرگذار جدایی جوجه ها از مادر و چرخش ها و دویدن هایشان با همراهی قطعات موسیقی کلاسیک یکی از این نمونه هاست.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه