هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «مات»

نقد مستند «مات»

رحیم ناظریان

زباله ای که دیده نمی شود

یگ نگاه به شدت کنایه آمیز در سوژه وجود دارد که مستندساز به هیچ در پیش از تولید یا در حین آن به پتانسیل نمایشی آن توجهی نکرده و صرفا با زاویه ای گزارشی به توصیف رویداد پرداخته است. هر سوژه ای در جهان پیرامون دارای ظرفیت هایی است که می شود از آن در حین خلق اثری در قالب های مختلف بهره برد. حال می خواهد این خلق در نقاشی باشد یا شعر یا رمان و یا مستندسازی. سوژه به عنوان عنصری موجود در جهان، یا حی و حاضر جلوی چشم هنرمند قرار دارد یا در لایه هایی پنهان است و بعد از کشف هنرمند در قالبی هنری ارائه می شود. مهم، این نکته ات که مستندساز یا هر هنرمند دیگری در مدیومی دیگر، چگونه از قابلیت های پنهان سوژه بهره ببرد و تشخیص بدهد که ظرفیت موجود در آن از چه راه یا طریقی می تواند حاوی خلاقیت و زیباشناسی باشد.

اینکه یک نابینا بخواهد به بینایان درباره زشتی محیط زیست بگوید به شدت کنایه آمیز است. کنایه ای که در سوژه وجود دارد و طول مستند هیچ استفاده ای از پتانسیل ان نمی شود.

مستند «مات» با وجود کنایه ای که در ذات سوژه اش به صورت بالفطره وجود دارد، با خلاقیت مستندساز و پرداخت این کنایه، می توانست به اثری بسیار تاثیرگذارتر از چیزی که هم اکنون در فرمت گزارش تولید شده،  از آب در بیاید. یک زن محروم از قدرت بینایی، در اوج کوریِ جامعه، اقدام به جمع آوری زباله های رها شده در شهر و دیار خود می کند. زباله به عنوان عنصری زننده از نظر دیداری و همچنین زیست محیطی، اینجا در مستند «مات» توسط کسی مورد انتقاد قرار می گیرد که لااقل از همین زاویۀ دیداری، آنچنان که دیگران آسیب می بینند، در معرض آسیب نیست. آدمهای دیگری که در طول مستند در کنار شخصیت محوری قرار می گیرند، همگی از نعمت بینایی بهره مندند، اما به شکل سرسختانه ای توجهی به تصاویر زشتی که زباله ها به صورت مشهود جلوی دیدشان قرار داده، ندارند. این یک تقابل است که تا حدودی متناقض هم هست. اینکه یک نابینا بخواهد به بینایان درباره زشتی محیط زیست بگوید به شدت کنایه آمیز است. کنایه ای که در سوژه وجود دارد و طول مستند هیچ استفاده ای از پتانسیل ان نمی شود.

مستندساز در پرداخت ایده و انتخاب راهکارهایی برای فرار از کلیشه رایج ناتوان عمل می کند. دوربین فقط یک وظیفه دارد و آن ماندن، بدون هیچ ابتکار عملی، برای ثبت تصویری خبری است. روایت نیز چیزی جز توضیح زندگی و هدف و آرمان شخصیت محوری مستند ندارد.

با این حال مستند «مات» که عنوانش به تنهایی سعی در ایجاد آن کنایه یاد شده دارد، تلاش می کند در جهت فرهنگ سازی، برای رفع آفت زباله ها در شهری از شهرهای بلوچستان موفق عمل کند. مستند به خوبی فرهنگ جامعه در برابر زباله و رهاسازی بی قید و بند آن توسط مردم محلی و مسافران را شرح می دهد. از سویی مردم محلی هیچ وظیفه ای در قبال رفع معضل زباله ندارند که این خود نیز بخشی از توصیف فرهنگ محلی در مواجهه با موضوع است.

حتی قصه شب گفتن زن برای یک کودک که محتوایی درباره دیو و دد دارد نیز نشان می دهد مستندساز آنچنان با مفهوم کنایه یا استعاره بیگانه نیست. دیو در این قصه کودکانه را می توان اینگونه تعبیر نمود که استعاره ای از خود زباله است. به عبارتی مستندساز با درج خوانش قصه توسط شخصیت محوری سعی دارد مقوله فرهنگ سازی اش را تا کودکان پیش ببرد. با این حال ماجرای قصه و دیو درون آن در جایی دیگر از مستند رمزگشایی نمی شود تا با اتکا بر آن بتوان بر این تاویل پافشاری کرد. به زبان دیگر در یک اثر هنری غالبا نشانه ها همداستان با هم و یا به موازات هم، سعی دارند از یکدیگر رمزگشایی کنند. هر نشانه عاملی برای فهم و درک نشانه ای دیگر است، اما در مستند «مات» این اتفاق نمی افتد. دیو تنها در قامت یک استعاره سر بسته باقی می ماند و باقی نشانه ها و پتانسیل سوزه نیز به بهره برداری نمی رسد. مستند در حدود گزارش می ماند، چرا که در خلاقیت و ایجاد اتمسفر ناتوان است. به همین دلیل با این همه اشارات و ریزه کاری ها که به صورت منفصل در فیلم وجود دارد، در کلیت اثر حضور یک نابینا در مرکز دید، فقط جنبه ای ابزاری دارد.        

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
1/5 - (1 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه