هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «تفنگ برادرم»

نقد مستند «تفنگ برادرم»

رحیم ناظریان

جفایی بی حد و مرز

جفا تا این اندازه است که نمی دانیم برخی از بهره برداران ناحق از روزگار جنگ هشت ساله چه کسانی هستند و برخی دیگر که بنا به اسناد باقی مانده، از روی احساس وظیفه، مبارزه کردند چگونه به محاق رفتند. مستند «تفنگ برادرم» اثری به شدت تلخ درباره یکی از مبارزانی است که هیچگاه دیده نشد و در خفا و سکوت مبارزه کرد، مُرد و حالا بعد از سالها با بیرون آمدن اسناد باید بنشینیم و برایش حسرت بخوریم.

«تفنگ برادرم» آرشیو بسیار خوبی در اختیار دارد. مستندساز به گونه ای از آرشیو بهره می برد که تمام جنبه های دیگر مستند را باورپذیر می نماید.

مستند از تکنیک افشای تدریجی استفاده نموده و رازآلودگی خود را تا سکانس پایانی حفظ می کند. همین تکنیک سبب می شود از نظر کشش، شاهد اثری باشیم که مخاطب با هر سلیقه ای را تا پایان با خود همراه کند. «نصرت خدایاری» در مستند «تفنگ برادرم» از آغاز تا پایان به واسطه گفته های آدمهایی که او را می شناختند و آرشیو، توصیف می شود، اما روایت به گونه ای است که سرنوشت بسیار غمبار او تنها در سکانس های پایانی فاش می شود. این شکل از افشاسازی به دلیل ضرب نهایی رویداد، برای کسی که پیش تر، شناختی از این شخصیت مهجور نداشته، به شدت تکان دهنده و یاس آلود به نظر می رسد.

با این حال لازم به ذکر است نگارندۀ این متن، نسخه ای از مستند «تفنگ برادرم» را مشاهده نمود که واقعیت شبهه برانگیز پایانی زندگی نصرت خدایاری را در خود نداشت. مرگ خدایاری به تنهایی حاوی واقعیتی تکان دهنده درباره حذف یا نادیده گرفته شدن یا فراموش شدن نسلی است که چشم داشتی برای مزایای جنگ نداشتند. با این حال آنچه از اخبار غیررسمی شنیده می شود بیانگر این است که زن مبارز در نهایت با دست خود به زندگی اش پایان داده است و البته مستند حتی در رد این موضوع نیز اظهار نظری نمی کند. (یا لااقل نسخه ای که نگارنده مشاهده نمود، حاوی این نکته نبود.)

زنی سلحشور که در اولین روزهای جنگ در گیلان‌غرب به صفوف متجاوز می زند و البته که تا پایان جنگ در منطقه می ماند و علاوه بر دست گرفتن اسلحه به مشقت بارترین اعمال پشت جبهه که دل می خواهد می پردازد. صحنه هایی تکان دهنده در مستند هست که اشاره بر دوختن جنازه پاره پاره کشته های جنگ دارد تا با این عمل، پیکرها به صورت آبرومندانه به دست خانواده ها برسد. نصرت خدایاری با بازسازی جنازه ها و حتی پر کردن حفره های بدن های سوراخ با پنبه و یا انجام اعمالی که در حالت معمول از عهده زنان خارج است و نیاز به بنیه ای مردانه دارد، تلاش بی وقفه ای در تمام روزهای جنگ از خود نشان می دهد. با این حال مستندساز رویداد تراژیک را در سکانس های پایانی مستند درج می کند. آنجایی که با اتمام جنگ کسی این زن را به حساب نمی آورد و بیماری روحی و روانی و مصرف قرص های آرامبخش حتی او را در معرض اتهام به اعتیاد قرار می دهد و البته شغلی در حد نظافتچی برایش در نظر می گیرند.

«تفنگ برادرم» آرشیو بسیار خوبی در اختیار دارد. مستندساز به گونه ای از آرشیو بهره می برد که تمام جنبه های دیگر مستند را باورپذیر می نماید. اطلاعاتی که دوستان و اقوام و آشنایان، درباره سوژه می دهند و در قالب مصاحبه، زندگی و مبارزات او را از زبان آنها می شنویم، با استناد به تصاویر آرشیوی سندیت می یابد. به نظر اگر مستند تنها حاصل گفتگوهایی تک سویه بود و تصاویر نادری که از دوران جنگ به جا مانده توسط تولید کننده تهیه نمی شد، اثر نهایی تا این اندازه تاثیرگذار از آب در نمی آمد. جدای اینکه اغلب تصاویر آرشیوی متعلق به خود سوژه است، اما مستندساز در تدوین، با اتکا بر محتوای برخی از تصاویر جنگی غیر مرتبط با شخصیت اصلی، رویدادهای متعلق به نصرت خدایاری که فاقد تصویر است را نیز پوشش می دهد. به طور مثال در یکی از گفتگوها، نقل می شود که نصرت خدایاری جنازه سربازی را به دوش کشید و با وجود جثه ای زنانه او را حمل نمود. تصاویری که برای این گفتار انتخاب می شود با اینکه متعلق به خود نصرت خدایاری در زمان واقعه نیست، اما همان حال و هوا و موضوع را در خود دارد. چنین مواردی در مستند به کرات دیده می شود و مستندساز با این روش اغلب صحنه ها را هیجانی و قایل تامل می سازد.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
5/5 - (2 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه