هشتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری، ویژه فلسطین

نقد مستند «پرتاس»

نقد مستند «پرتاس»

رحیم ناظریان

مشاهداتی روزمره از یک تارک نشین

 هر چه هست و نیست، جذابیت پیرزنی است که در جایی دور افتاده در دل جنگلهای شمال ایران به تنهایی زندگی می کند و روزمرگی اش توسط مستندساز ثبت می شود. جدای از تاکید بر شیوه زندگی، سختکوشی و تاب آوری پیرزنی تنها در این نقطه دور، مستندساز هیچ دخل و تصرفی در عاملی که خلاقیت ایجاد کند ندارد. همه چیز سر جای خودش قرار گرفته و جز ثبت رویداد به صورت ناب، هیچ رویکردی از سوی تولید کننده در اثر دیده نمی شود.

مستند «پرتاس» یک آلبوم عکس خانوادگی است که البته ارزشمند است، اما ارزشی در حدود یادآوری یک زندگی که سپری شده و لحظاتی که ثبت شده اند، دارد.

مستندهای بیشماری تاکنون تولید شده که در آن زندگی شخصی در تارک دنیا به تصویر کشیده شده است و در این لیست بلند بالا، آنهایی دارای ارزشند که علاوه بر جذابیت خود سوژه، دارای برداشتی یا تاویلی یا لایه ای ورای مشاهدات روزمره اند. یا لااقل در اوج تنهایی یا انفعال سوژه، به دلیل صرف زمان زیاد در جوار او، نهایتا کنشی از او را شکار می کنند. اینجا در مستند «پرتاس» عاملی که مستند را از تب و تاب می اندازد، همین انفعال است که هم در ذات سوژه قرار دارد و هم خود مستندساز به کشفی از کنش در نهاد سوژه نرسیده است.

اهمیت این قبیل سوژه ها، نه فقط سبک زندگی و مشقت یا سرسختی فردی است که تنهایی را برای ادامه زندگی، آن هم در نقطه ای دورافتاده انتخاب نموده، بلکه امر مهم، بازخوردی است که نمایش این زندگی می تواند در ذهن بیننده ایجاد کند. بدون اشاره به عنوان چند مستند، تا انگ قیاس پیش نیاید، با تاکید بر مواردی اساسی، به نکاتی میتوان دست یافت. به طور مثال، پیرمردی که به دلیل تنفر از آدمها سالهاست سر به بیابان نهاده و در بیغوله ای زندگی می کند و حالا به خاطر خواندن چند بیت از اشعار ساده اش، دل پسرکانی که سعی در آزارش دارند را به دست می آورد، دارای اعتباری فراتر از زیست روزمره است. مستندساز آنجا، نقاب ظاهری روزمرگی را کنار می نهد و ماجرا را از حدود انفعال شخصیت بیرون می کشد. پیرمرد از قالب روزمرگی خارج و با پیش آمدی نوین، سعی در رودرویی با یک چالش تازه دارد. یا مستندی که در آن پیرمردی ناشنوا در دل کوهستانی دورافتاده، تنها روزگار را سپری می کند و آدمهایی که از دوردست فریادهای نامتعارف او برای راندن حیوانات وحشی را می شنوند، تصور دارند دیوی در کوهستان مخفی شده، نیز فراتر از زیست روزمرۀ شخصیت محوری عمل نموده است. رویداد رنگی دارد و مستند صرفا یک نقاشی از محیط پیرامونی شخص مورد نظر نیست. پیرمرد آنجا نیز چالشی بزرگ در مقابل خود می بیند، یکی کهنسالی و دیگری دریافت های دیگران از ناشنوایی اش.

با نگاهی به نمونه های بالا می توان با قطعیت گفت مستند «پرتاس» یک آلبوم عکس خانوادگی است که البته ارزشمند است، اما ارزشی در حدود یادآوری یک زندگی که سپری شده و لحظاتی که ثبت شده اند، دارد. اصل ماجرا اینجاست که مستندساز با وجود فرصتی که برای تولید قائل شده، از کشف یک رویداد در زندگی شخصیت نمونه اش، ناتوان بوده و فقط بر آمد و شد و تلاش او برای روز را به شب رساندن اکتفا نموده است. شاید بهتر است به جای قیاس با آثار مشابه با چنین سوژه هایی، که اخلاقی نیز به نظر نمی رسد، در دل مستند به دنبال قابلیت هایی برای رنگ آمیزی اثر بگردیم. به طور مثال فقدان فرزند که توسط پیرزن اشاره می شود و او پرده از این ماجرا برمی دارد که هیچگاه صاحب فرزندی نبوده، چرا نباید در زمان شیرخوردن گوساله از گاو بیان شود؟ این تنها یک مثال است و نه یک پیشنهاد. یک مثال تا با رنگ دادن به آنچه در درون اثر وجود دارد، جذابیت بیشتر شود. مستند با شمایل کنونی اش کرخت است. انگار جانی برای پیشبرد روایت یا حتی خود روزمرگی ندارد. دلیل این ضعف، دقیقا در عدم استفاده از قابلیت های پنهان سوژه است. همین تلفیق بیان بی فرزندی، با قابی که گوساله با ولع شیر می خورد، میتواند زاویه ای هنرمندانه برای توصیف عمق رنج باشد. یا در جایی دیگر وقتی زن از درگذشت شوهرش حرف می زند، چرا نباید او را در حین فعلی ببینیم که به شدت مردانه است؟ توصیف فقدان شوهر و تصاویری از پیرزن که در عمق جنگل در حال انجام کاری سخت است، می تواند این حس را ایجاد کند که او حالا با جبر زندگی، در حال انجام اموری است که روزی روزگاری وظیفۀ شوهرش بوده و حالا با نبود او تمام این مشقت بر دوش او افتاده است. در این حالت یقینا تاثیر تنهایی و نبودن همسر، بیش از پیش خواهد بود.

بنابراین سوژه و هر سوژه ای، زمینه هایی برای کشف و رصد دارد تا مستندساز با اتکا بر آن کرختی را کناری نهد و با دریافتی تازه از سوژه و پیرامونش، خلاقیت را بر اثر تزریق کند. چیزی که در مستند «پرتاس» وجود ندارد. اثری که احتمالا تلاشی داشته تا دخالت بی مورد در امور سوژه نداشته باشد و تنها به عنوان یک مشاهده گر به ثبت رویداد بپردازد. این در حالی است که می توان در مستندسازی، مشاهده گری صرف نیز بود، اما خلاقه عمل نمود.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟
5/5 - (2 امتیاز)


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه