نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
فقط به روز شدن تکنولوژیِ ساخت قایق و کشتی های مسافری و باری نیست که حرفه «گلافی» را در معرض نابودی قرار داده، بلکه با اتکا بر آنچه در مستندی با همین نام، بررسی می شود، این حرفه بنا بر دلایلی متعدد به مرور در جنوب ایران رو به فراموشی است. گلّافی حرفه ای است که به ساخت لنج های چوبی در جنوب ایران و تعمیر و مرمت این لنج ها اطلاق می شود. صاحبان این حرفه در حین کار به دلیل ریتمی که با ضربه های چکش ایجاد می کنند زبانزد هستند و تا کنون به خاطر همین ظرافت در کار و اهمیت وجود آنان، مستندهای زیادی درباره این حرفه تولید شده است.
آنچه در آثار پیشینِ مستند با موضوع گلافی بیان شد نیز کم و کاستی از مستند مورد بحث کنونی ندارد. به عبارتی مستند «گلافی» نیز همچون آثار پیشین خود از همه زوایا بر سوژه نگریسته و دلایل متعددی را برای زوال این حرفه برشمرده است. با این حال مستند از نظر بهروز بودن و تصاویری تازه از آخرین رمق های این حرفه می تواند همچنان ارزشمند باشد.
مستند «گلافی» برای درک بهتر موضوع توسط مخاطب، پوشش کاملی از ماجرا دارد.
موضوع اصلی در زوال گلافی، تغییر سلیقه خود بهره برداران لنج هاست. اینگونه که اغلب متقاضیان لنج، به جای خرید شناورهایی سنتی که مصالحش از چوب است، بیشتر متمایل به خرید لنج هایی فایبرگلاس هستند و همین سبب شده است تا حرفه گلافی نیز کم کم جایگاه خود را از دست بدهد. البته نکته قابل اشاره در مستند بررسی دلایل دیگری است که کمتر تا کنون بدان اشاره شده است. به طور مثال عدم لایروبی کانال یا رودخانه بهمنشیر، طراحی و ساخت پل هایی که استانداردهای لازم برای عبور لنج از زیر آن را ندارد، راه سازی در حاشیه کانال آب و کم شدن عرض آبراه ها، دلایلی است که نه تنها عبور لنج ها را مختل نموده، بلکه در ادامه حرفه گلافی را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
مستند «گلافی» برای درک بهتر موضوع توسط مخاطب، پوشش کاملی از ماجرا دارد. در ورودی مستند بعد از مقدمه ای درباره انواع حرفه ها، پیشینه و تاریخچه لنج ها و موارد استفاده از آنها را بر می شمرد. تاریخ صادرات و واردات حتی تا نقاط دوری همچون هند را به واسطه همین لنج های مورد کاربرد در جنوب ایران توصیف می کند و در ادامه اختصاصا به حرفه گلافی می پردازد. با شرح این پیشینه، برای بیننده زوال حرفه اهمیت بیشتری می یابد و مستندساز با این زمینه چینی موفق می شود اهمیت ماجرا را به خوبی انتقال دهد.
موضوع مهم در اکثر چنین مستندهایی عدم پرداختن بر تکنولوژی های روز دنیاست. اینکه چنین مستندسازانی وقتی برای معرفی حرفه ای رو به زوال اقدام می کنند، اغلب نابودی و فراموشی و از بین رفتن حرفه را ابزاری برای ایجاد افسوس می دانند و بدون در نظر گرفتن جهانی که در حال پیشرفت است، تنها بر همین اندوه انقراض یک حرفه می پردازند. با این حال در مستند «گلافی» ماجرا تنها بر ایجاد حس افسوس خلاصه نمی شود. یعنی مستندساز فقط نمی خواهد بگوید «وای! که با حضور تکنولوژی های نوین در شناور سازی، گلافی در حال نابودی است…» بلکه به دلایل غیرکاربردی بودن شناورهای نوین نیز در مستند می پردازد تا صرفا شاهد اثری احساسی نباشیم. اینگونه که عمر لنج های چوبی با تاکید بر گلافی، حدود صد سال است و عمر لنج های فایبرگلاس چیزی حدود 15 سال، یا حمل برخی محصولات خوراکی با لنج های فایبرگلاس به دلیل تغییر کیفیت محصولات مقدور نیست و همچنان کشتی های سنتی در این زمینه کاربرد دارد. اینها مواردی است که در مستند بیان می شود تا صرفا حذف لنج سازی سنتی و چوبی فاز ترحم برانگیز نداشته باشد.
با ترویج استفاده از لنج های فایبرگلاس، فقط گلافی رو به زوال نیست، بلکه در مستند مدیریت غلط برای این فرهنگ سازی مورد انتقاد قرار می گیرد. به عبارتی آنچه سبب شده تا لنج های سنتی بازارشان را از دست بدهند، تنها حضور تکنولوژی نیست، بلکه استفاده غلط از آن است. مستند با پرداختن بر این دلایل یک آگاهیِ با استدلال را ارائه می کند که هنوز تکنولوژی نتوانسته تمام مزایای صنعتی، سنتی را پوشش دهد. به عبارتی وقتی هنوز از نظر کاربرد، لنج سازی سنتی به نسبت لنج های مدرن ارجح تر است و صرفا این لنج های قدیمی ارزش معنوی ندارند و همچنان برتری هایی از نظر کاربرد در آنها هست؛ چرا باید کنار بروند؟
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه