نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
مستند، آشنازدایی جالب توجهی از زلزله دارد. آنجایی که دیدن و شنیدن خبر زلزله و ویرانی هایش، دفن شدن جنازه های کشته شده های این حادثه در زیر آوار را به خاطر می آورد، موضوع مستند چیزی برعکس این ماجراست. یعنی با نمایش تصاویر آرشیوی از زلزله بم و ناله بازماندگان بر آوارها در ورودی مستند، به جای پرداختن بر کشته های خود زلزله، تصاویری از کشف جنازه هایی رازآلود را می بینیم که متعلق به حادثه نیستند و مدفون هایی متعلق به ادوار تاریخی پیشینند. به عبارتی زلزله که ماهیتی دارد با این پیش زمینه که آدمها را در خود می بلعد، اینجا دیگر آن بلعیدن مد نظر نیست، چرا که همان زلزله آدمهایی را نمایان می کند که با آوار بنا، سر از گوری چندین ساله بیرون آورده اند.
با این شرح می توان گفت «دیوارهای خاموش» دو وجه جالب توجه دارد. یکی خود کاوش که به صورت اتفاقی انجام گرفت و دیگری ناتوانی ارگانی دولتی یا سازمانی مربوط به آثار باستانی
«دیوارهای خاموش» به بررسی جنازه های کفن پوش شده کودکانی می پردازد که با زلزله بم بعد از ده ها و شاید قرن ها از لای دیوارهای ارگ بم نمایان شدند. جنازه هایی که به قولی بیش از 100 تن بودند و تحقیقاتی درباره آنان توسط کارشناسان صورت گرفت.
ماجرای کشف جنازه هایی باستانی که برای باستان شناسان و انسان شناسان می تواند ارزش مطالعاتی زیادی داشته باشد در مستند «دیوارهای خاموش» به چالش کشیده می شود. انگار چنین رویدادی برای متولیان کشوری هیچ جذابیتی ندارد، چرا که حتی این کشف نیز در جایی به اسم ایران به دلیل کمبود منابع مالی باید به فراموشی سپرده شود. نکته بسیار عجیبی که مستندساز بدان می پردازد از لای گفته های کارشناسانِ مهمان در جلوی دوربین او ارائه می شود. کارشناسان از فقدان آگاهی از سرنوشت آن ذخیره ارزشمند می گویند. کسی نمی داند تکلیف آن جنازه ها چه شده و تمام اطلاعات فقط مختص به همان کاوش و تحقیق است که در روزهای کشف و روزهای پس از زلزله صورت گرفت. هیچ کدام از کارشناسان و مطلعین نمی دانند در روزهای زلزله پس از آشکار شدن جنازه هایی قدیمی از کودکان لای دیوار های ارگ بم، چه اتفاقی برای آنها افتاده و حتی کار به اینجا هم می کشد که یکی از متخصصان در همان زمان با آگاهی از اهمال در نگهداری چنین گنجینه ای، جنازه ای مکشوفه را بدون دستکاری و کاوشِ بیشتر، مجدد سر جایش در دیوار ارگ پنهان می کند. مستند با این اطلاعات رنج زیادی را بر دوش مخاطب قرار می دهند و البته خودش هم هیچ پاسخی برای این ندانم کاری ندارد. تنها مرهمی که زخم را می پوشاند، پوشاندن یکی از آن جنازه ها توسط تیم تخصصی در همان دیوار ارگ است. انگار این کارشناس می دانسته همان بهتر که جنازه لای دیوار بماند و حفظ شود و در این روزگار بی در و پیکر گذرش به جهان ما نیافتد.
با این شرح می توان گفت «دیوارهای خاموش» دو وجه جالب توجه دارد. یکی خود کاوش که به صورت اتفاقی انجام گرفت و دیگری ناتوانی ارگانی دولتی یا سازمانی مربوط به آثار باستانی که حتی نتوانست برای جنبه مطالعاتی چنین رویدادی کاری از پیش ببرد. مستندساز با رجوع به این سوژه، فقط قادر است با حضور کارشناسانی که واقعه را از نزدیک دیدند و در همان زمان زلزله، مطالعاتی گسیخته در باب آن انجام دادند، بعد از گذر سالها، سهل انگاری رخ داده را به تصویر بکشد. به همین طریق می توان ادعا نمود که موضوع اصلی مستند با رویه ای پنهان سویه ای انتقادی بر همین سهل انگاری دارد. درد اینجاست که متولیان مرتبط با آثار باستانی و کشفیاتی تاریخی که می تواند ارزش انسان شاناسانه و حتی مطالعات اجتماعی نیز داشته باشد، به دلیل کمبود امکانات قادر به مطالعه چنین مواردی نیستند. وقتی اشیاء و آثاری بسیار زیاد در موزه این باستان ایران به دلیل کمبود امکانات و فضا سالهاست در گوشه ای خاک می خورد و این آثار مجال دید و بازدید توسط مردم را ندارند، بی شک نباید برای آثار اکتشافی متاخر توقعی زیاد از مسئولین کشور داشت.
«دیوارهای خاموش» مستندی است که با آرشیو و تصاویری بسیار اندک از روز واقعه شکل گرفته است. ویدیوئی متعلق به روزهای خاک برداری از ارگ بم پس از زلزله و یافتن جنازه های کودکانی پارچه پیش شده، سبب شده است تا مستندساز با رجوع به افرادی که شاهد ماجرا بودند، موضوع را پس از گذر سالها مجدد کالبشکافی کند. چیزی که به دلیل همین گذر زمان، دست آوردی جز عدم اگاهی هیچ کس از سرنوشت آن جنازه ها ندارد.
به نظر مرده هایی که از گورهای قدیمی شان سربرآوردند، با این شرایط و بی محلی متولیان کشوری، همان بهتر که هیچوقت از خاک بیرون نمی آمدند و همانجا لای دیوار ها پنهان می ماندند. دیوارهایی که توانستند جنازه ها را بعد از سده هایی سالم و محفوظ نگاه دارند و آنها را با یک اتفاق در معرض دید قرار دهند و البته همین جنازه ها در جایی به اسم ایران در حال حاضر سر به نیست هستند. درد اینجاست کاری که یک دیوار توانست به خوبی انجام دهد، توسط ما آدمها عملی نشد.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه