هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «مرگ ماسایوشی»

نقد مستند «مرگ ماسایوشی»

رحیم ناظریان

پر بیراه درباره سرزمین آفتاب

اینکه بگوییم حضور نظامی آمریکا در ژاپن که یادگار دوران پساجنگ دوم جهانی است، دلیلی بر وقوع نوعی از هاراکیری استعاری در ژاپن شده است، استدلالی فرمایشی و بیراه است. مستند «مرگ ماسایوشی» تاریخ حضور نظامی آمریکا در ژاپن را بررسی می کند و در طول مستند به شکل یک ترجیع بند مدام یک نمایش ساختگی هاراکیری را نشان می دهد تا با این فرم این خودکشی با بازی یک بازیگر را به موضوع اصلی اش ربط بدهد. یک جور استدلال که با داده های خود مستند به هیچ عنوان تطابق ندارد.

عواملی که مستندساز ما را بدان ارجاع می دهد تا بپذیریم ژاپن امروزی، کشوری است که خودکشی کرده است، چیزی دندانگیر نیست

از آنجایی که «مرگ ماسایوشی» در روند تحلیل تاریخی خود بارها بر پیشرفت ژاپن پس از جنگ دوم جهانی صحه می گذارد و تمام مستند پر از نشانه هایی است که با آن می توان درک نمود که ژاپنی نظامی در قبل از جنگ با حضور آمریکا مبدل به کشوری صنعتی می گردد، چگونه است که در لابه لای آرشیو و تشریح این موفقیت، مدام با هاراکیری مواجهیم؟ مگر نه اینکه خود مستند تحول ژاپن را نمایش می دهد و کشوری منزوی و جنگ طلب را توصیف می کند که پس از تسلیم شدن به آمریکا تبدیل به یکی از قدرت های صنعتی می شود؟ خب چرا باید تنها با اتکا بر چند عامل این قدرتمند شدنِ ژاپن به خودکشی تعبیر شود؟ البته می دانیم که نتیجه تمام تلاش های مستندساز این است که بگوید ژاپن با وجود پیشرفت در دوران پس از جنگ و اشغال توسط آمریکا، نهایتا دست آوردی جز همان اشغال نداشته و هنوز درگیر قراردادهای ننگین قدیمی است. این استدلال نیز تا حد زیادی منطقی نیست. آنچه از آمار و ارقام رسمی جهانی بر می آید، با داده های مستندساز همخوان نیست. بحران رکود در ژاپن کنونی با تحلیل هایی گرچه درست است، اما آنطور که مستندساز این بحران را با یک هاراکیری استعاری توصیف می کند به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست. آنچه از ژاپن چه از نظر اقتصاد و رفاه و توسعه و حتی ورزش می شنویم با آنچه مستندساز وعده می دهد تطابق ندارد. یا لااقل مستند «مرگ ماسایوشی» نمی تواند من به عنوان مخاطب را قانع کند که آن ژاپن با آن همه سرشناسی در تمام زمینه ها، ناچارا مجبور به خودکشی است.

عواملی که مستندساز ما را بدان ارجاع می دهد تا بپذیریم ژاپن امروزی، کشوری است که خودکشی کرده است، چیزی دندانگیر نیست. رئیس جمهور وقت ژاپن در یک اجلاس، پشت سرانِ حکومت های ابرقدرت ایستاده و این می شود رفرنس یا دلیلی که مستندساز به واسطه آن در گفتارمتن، حکم بر اجیر بودن یا برده بودن ژاپن در برابر آن قدرت ها می دهد. چه رفرنسی؟ یک ویدئو با این شکل که یک رئیس جمهور پشت سر یک حاکم دیگر ایستاده است تا چه اندازه سندیت دارد که بشود به واسطه آن تا این اندازه کشوری قدرتمند مثل ژاپن را محاکمه کرد؟ سوال اینجاست با در نظر گرفتن این فیلم از اجلاس و جانمایی حکام و دقت در گفتارمتن، چطور می شود بیچارگی ژاپن را اثبات نمود؟ به طور مثال اگر کسی دیگر مستندی بسازد که در آن شکوه و جلال ژاپن را به رخ بکشد و رئیس جمهورش را در بنا به یک آرشیو در صف جلویی حکام نشان دهد، آیا می توان بر دلایل او استناد کرد؟ نه. بی شک نه. نمی شود این بازی های تدوینی را به جای استدلال هایی متقن آورد و انتظار داشت مفهوم و اطلاعات مستند مورد پذیرش قرار گیرد. چنین مستندهایی به دلیل نداشتن دلیل کافی برای فرضیات خود، روی به ساده انگاری و ساده لوحی می آورند و هر چیزی را به هر چیزی ربط می دهند.

مورد بعدی که مستندساز به واسطه آن ژاپن را در حد یک مستعمره پایین می آورد، وجود پایگاه های نظامی آمریکایی در ژاپن است. یقینا وجود هر پایگاه نظامی خارجی در خاکی خودی می تواند بیانگر نوعی از عدم استقلال باشد و البته که امنیت کشور میزبان نیز با وجود چنین چیزی به مخاطره می افتد. اما نکته اینجاست (و مستندساز به این نکته وقعی نمی نهد) که منطقه اوکیناوا تنها یک درصد از خاک ژاپن را تشکیل می دهد و درصد بالایی از پایگاه های آمریکایی در این منطقه قرار دارد. مستندساز با اتکا بر همین مورد است که هاراکیری نهایی در مستندش را برنامه ریزی می کند و انتظار دارد بپذیریم ژاپن به دلیل همین مساله نظامی همچون کشوری است که خودکشی کرده است. توضیح بیشتر اینکه وجود پایگاه های نظامی می تواند مخل آسایش و حتی امنیت و یا استقلال یک کشور باشد، اما به راستی ژاپنی که امروزه ما می شناسیم آیا کشوری است که با همین پایگاه ها در مرز خودکشی قرار دارد؟ اینجاست که می توان نسبت های مستندساز را تخیلی دانست. چرا که تشریح هایش و دلایلش با انتظاراتی که داریم سنخیتی ندارد. از طرفی مردم ژاپن مبارزاتی را برای بیرون راندن آمریکایی ها از خاک ژاپن آغاز نموده اند و حتی برخی نظرسنجی ها حاکی از این تلاش است. چطور میتوان نظر و تلاش ملت ژاپن برای تحقق یک خواسته را در حد یک خودکشی پایین آورد؟ سوال اینجاست مستندساز چرا فقط اشاره ای مختصر بر اعتراضات مردم ژاپن در قابل پایگاه های آمریکایی می کند و بخشی مفصل را به این مهم اختصاص نمی دهد؟ جواب روشن است. چون مستندساز با پرداختن بر تلاش مردم ژاپن، ایده خودش یعنی هاراگیری پایانی را در خطر می بیند. او نباید به نکاتی اشاره کند که انگار اش را متلاشی نماید. باید همه چیز را طوری پیش ببرد تا الا و بلا ژاپن در سکانس پایانی خنجر در شکم خود فرو ببرد و مستندساز سربلند از انگارۀ بی معنی اش بیرون بیاید.

با این حال برای مستندساز تراشیدن دلیل کار سختی نیست. این جزئی از کارکرد تولیداتی از این قبیل است که هر رویدادی را برای نتایج خود ضبط می کند. به طور مثال در بخشی از مستند برای شرح این اضمحلال ژاپن، خبر تجاوز دلخراش سربازان آمریکایی به دختری ژاپنی طرح می شود. این ماجرا در مستند همچنان یک دلیل دارد. حضور نظامی آمریکا در ژاپن و این تجاوز ابزاری است که مستندساز از این سوی دنیا برای کشوری همچون ژاپن نسخه بپیچد. این در حالی است که چنین رویدادهای ناگواری همچون تجاوز که یقینا در هر حالی و شرایطی محکوم است، حتی ممکن است از جانب یک توریست آمریکایی نیز رخ بدهد و البته در طول این سالها نیز موارد مشابه لااقل در مطبوعات ژاپنی به صورت مکرر دیده نشده است. تجاوز در جای خود امری نکوهیده است و مسبب آن یقینا باید به سزای عمل خود برسد، اما نمونه مورد استناد مستندساز در مستند «مرگ ماسایوشی» آنقدر قدیمی و غیر تکرار شده است که نمی توان آن را دلیلی قاطع برای نتیجه گیری تولید کننده مستند در قبال هاراکیری قلمداد نمود. به عبارتی با وجود تلخی یک تجاوز، ژاپن هیچگاه بابت این رویداد نیست که الا و بلا باید خودکشی کند. در هر جای دنیا عمل نکوهیده تجاوز با ارقام به مراتب بالاتری اتفاق می افتد و از سویی این عمل نکوهیده چیزی نیست که در جنگ ها و یورش ها نیز شاهدش نباشیم. حتی در برخی از کشورها، اعتراضاتی مسالمت آمیز توسط نیروهای حکومتی منجر به وقوع تجاوز می شود و اخبار زیادی در اینباره شنیده ایم که برخی ملت ها برای تحقق حقوق اولیه خودبرای آزادی هایی معمولی، حتی قربانی تجاوز توسط نیروهای سرکوب هم شده اند. حال سوال اینجاست نمونه ای محدود در ژاپن که البته هم قدیمی و هم غیر تکراری است چرا باید توسط مستندساز مبدل به دلیلی برای خودکشی کلیت ژاپن شود؟ جواب ساده است، مستندساز به هر ریسمانی چنگ می اندازد تا انگاره اش را اثبات کند. همین!

نکته دیگری که مستندساز بدان تاکید می کند تا هاراکیری پایانی اش را توجیه نماید، رکود اقتصادی دهه هشتاد ژاپن با بستن پیمانی موسوم به پلازاست. پیمانی که آمریکا را از ورشکستگی می رهاند و برعکس ژاپن را وارد دوران رکود می کند. این شاید تنها دلیل موجهی است که می توان در مستند مشاهده نمود که دارای اعتبار و منطق است. ماجرای پیمان پلازا که هنوز آثار آن بر اقتصاد ژاپن نمایان است، نکته ای است که مستندساز با پرداختن بر آن سکانس پایانی مستندش را رقم می زند. به عبارتی این پیمان و رکود ادامه دار پس از آن بر اقتصاد ژاپن، حکم خودکشی این کشور را دارد. با این حال مستند برای روشن شدن ماجرا همچنان در حوالی دوران قرارداد یعنی سال 1985 می ماند و این کشور و اقتصاد آن را را در زمانی متاخر بررسی نمی کند. ما با توجه به داده ها و اطلاعات ارائه شده در مستند نمی دانیم ژاپن به فرض پس از سال 2000 تا کنون چه شرایطی داشته و دارد و تاثیر این قرارداد تا امروز چگونه بوده است؟ آنچه از ظاهر امر بر می آید، ژاپن حتی امروز نیز کشوری پیشرفته و دارای فرصت های زیادی برای رشد است و صنعت و اغلب کالاهای تولید این کشور بازارهای جهانی گسترده ای دارند. این در حالی است که مستندساز فقط با اتکا بر قرارداد پلازا تاکید دارد که ژاپن پس از این قرارداد دچار فروپاشی و حتی خودکشی شده است. حتی اگر این مورد صحیح و زوال ژاپن با قرادادی در سال 1985 شروع شده باشد، در مستند «مرگ ماسایوشی» ما چیزی از این زوال نمی بینیم و مستندساز با وجودی که به صورت قطعی بر این مهم تاکید دارد، به نظر می رسد باید به صورت موکد به شرایط کنونی این کشور نیز بپردازد.

مستند «مرگ ماسایوشی» از آن دست آثار سفارشی است که یقینا یک هدف بیشتر ندارد. نه اقتصاد ژاپن در این مستند اهمیت آنچنانی دارد و نه حتی وجود آن پایگاه های آمریکایی. آنچه مهم است تلنگری است که مستندی فرمایشی باید به متولیانی بزند که در قبال مذاکره با غرب درس عبرت بگیرند و یک وقت نکند با این جور قراردادها کشور ثالت دیگری هم همچون ژاپن علاوه بر پیشرفت، خطر احتمالی فروپاشی را حس کند. همین!

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه