نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
عنوان مستند به خود شغل و سختی یک کار اشاره دارد و عبارت «نیمه مردانه» تاکید می کند که حرفه مورد نظر توسط زنان انجام می گیرد، اما در طول مستند، برخلاف عنوان، آنچه در مرکز توجه قرار می گیرد نه نمایشِ عینی خود شغل که اغلب، گفتگو ها و حاشیه های متعلق به آن است. مصاحبه با خود آتشنشانان، مردم، اهالی خانه و خانواده آنان، آنقدر در مستندی کوتاه زیاد است که اصل، فراموش و فرع جایگزین آن می شود.
در جایی از مستند، مصاحبه با مردم و پرسشی تکراری از آنها آنچنان زمان مستندی کوتاه را اشغال می کند که به شدت غیرحرفه ای به نظر می رسد و از همان ابتدا این نکته را یادآور می شود که برای پر کردن خلاءِ خلاقیت در ثبت ریزه کاری های شغل مورد نظر از نزدیک، مستندساز دست به دامن ساده ترین کار ممکن یعنی مصاحبه های میدانی شبیه اخبار شبانگاهی شده است. پس از این مصاحبه ها، نوبت به مصاحبه هایی با خود آتش نشانان و سپس نوبتی هم باشد نوبت خانواده و کودکان آنهاست. حال نکته اینجاست اگر ممنوعیتی در قبال ثبت تصویر از محیطی زنانه وجود دارد، این مصاحبه ها راه برون رفت از چالش مستندساز با سوژه نیست. سوال این است، خود شغل در کجای مستند قرار است به تصویر کشیده شود؟ مگر نه اینکه عنوان مستند و همچنین حرف های تمام عوامل جلوی دوربین مشقت آتش نشانی زنان است و مستند در عنوان اثرش تاکید دارد که یک شغل نیمه مردانه را معرفی کند؟ این معرفی آیا صرفا با حرف می تواند نمایش داده شود یا در مدیومی به اسم مستند، می شود خود شغل را نیز از ابتدا تا پایان اثر نشان داد؟ پس کی قرار است یک ماموریت زنانه در بحث آتش نشانی زنان را با تمام جذابیت های هیجانی اش ببینیم؟
مستند از همان آغاز با پلاکاردهایی از «ورود آقایان ممنوع» سنگ ناتوانی اش را می گذارد.
حتی اگر بپذیریم ورود به محیط اداری یا آسایشگاه آتش نشانان زن، ممنوعیت و محدودیتی برای عوامل تولید مستند دارد، نمی توان پذیرفت وقتی یک مستندساز سوژه ای را بر می گزیند، در ورود به حریم آن سوژه تا این اندازه ناتوان باشد. اساسا وقتی تولید یک مستند شروع می شود که مستندساز در خود توانایی ورود به محدوده سوژه را داشته باشد. اگر این نکته لحاظ نشود، باید گفت بیش از نیمی از مستندهای تاریخ سینما اساسا هیچگاه تولید نمی شدند. چرا که مستندساز حرفه ای پیش از هر کاری موظف به درک چالش های سوژه است و قرار نیست با آگاهی از این محدودیت ها، خودش و مخاطبش را با مصاحبه هایی به شدت سطحی و غیر خلاقانه سرگرم کند.
مستند از همان آغاز با پلاکاردهایی از «ورود آقایان ممنوع» سنگ ناتوانی اش را می گذارد. می خواهد قراردادی ببندد با مخاطب که «آقا من از همین پلان های اول اتمام حجت کرده ام با شما که قرار نیست خیلی به درون سوژه ورود کنم و کار را با گفتگو و سرک کشیدن هایی باری به هر جهت در حواشی سوژه در خواهم آورد.» آنچه اینجا در مستند «یک کار نیمه مردانه» اهمیت دارد صرفا یک اطلاع رسانی به مخاطب است که چنین شغلی در استان البرز وجود دارد. یک مستند که بی شک آیتمی خبری است و فقط مدت زمانش از زمان معمول آیتم های خبری بیشتر و این افزایش، فقط با طول و دراز کردن همان مصاحبه ها صورت گرفته است.
کافی است به این نکته فکر کنیم که مستند می توانست به جای رخوت پلاکاردهای «ورود آقایان ممنوع» با هیجانِ یک ماموریتِ آتش سوزی و اعزام آتش نشانان زن شروع می شد. فکر کردن به این پلان و سکانس آغازین آرمانی هم هیجان انگیز است و نه آن سنگ ناتوانی و ممنوعیت و ورود ممنوع. اگر قرار است مخاطب مثل مستندساز صرفا اگاه شود که ورود به حریم آتش نشانان در محیط کاری ممنوع است، دیگر چه نیازی به تولید چنین اثری وجود دارد؟ مصاحبه با آنها و عدم نمایش تصاویر زنده از خود شغل هیچ کارکرد فیلمیک نداشته و ندارد. مستند به نظر باید حجم بسیار بسیار بیشتری از خود را به خود شغل اختصاص می داد و در خلال نمایش مستقیم سختی شغل، آرامش و هراس خانواده های آنان را نیز به تصویر می کشید. در حالت کنونی این رویه کاملا برعکس است. نتیجه این است که بگوییم این مستند درباره شغل آتش نشانی زنان نیست، بلکه مستندی درباره ممنوعیت ساخت مستند درباره این شغل است.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه