نقدهای منتشر شده، دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً بیانگر دیدگاه شبکه مستند و جشنواره تلویزیونی مستند نیست.
نقدها بعد از پایان مهلت نظرسنجی منتشر می شود تا در رأی آثار تاثیری نداشته باشد.
این صفحه متعلق به شما مخاطبان جشنواره است، شبکه مستند سیما و دبیرخانه جشنواره تلویزیونی مستند از نقد آثار و دیدگاه شما عزیزان استقبال می کند.
فاجعه اینجاست که زعفران ایران را اگر به صورت فله ای، بدون آرم و نشان یا برند به افغانستان صادر کنند، به دلیل مشکلات عدیده ای که در بحث تولید و فروش این محصول در ایران وجود دارد، همچنان این شکل بی برنامه فروش از روش های مستقیم و مستقل، سودآورتر است.
خلاصه کلام اینکه افغانستان در طول چند سال کوتاه اخیر، با کپی برداری از زعفران ایران، حالا صاحب برند است و خود ایران هنوز به صورت فله ای این محصول ارزشمند را صادر می کند. دلیل و دلایل وقوع این فاجعه، در مستند «به رنگ پاییز» بررسی می شود.
مستند به صورت مصاحبه با کارشناس یا کشاورز یا به طور کلی آنهایی که دستی در تولید و عرضه این محصول دارند و با ثبت تصاویری از مراحل کاشت تا برداشت و فروش زعفران و همچنین تصاویری آرشیوی، به طرح ادعای خود و اثبات آن می پردازد و راهکارهایی نیز برای رفع آن بیان می کند.
مستند صرفا اثری درباره خواص یا روش تولید یک محصول کشاورزی نیست، بلکه زاویه ای انتقادی دارد که همین مساله اهمیت آن را در قبال اطلاعاتی که ارائه می دهد دوچندان می کند. با این اوصاف مستندساز از درج توضیحی مختصر درباره خود محصول غافل نمی ماند تا بلکه مخاطب، اشراف کافی بر موضوع داشته باشد و نهایتا چالش عرضه و عدم وجود یک برند را درک نماید.
مستند «به رنگ پاییز» با وجود سویه انتقادی و کشف چالش های تولید و عرضه، بر آسیب های متعددی اشاره می کند که همین کافی است پژوهش مستند را قابل اعتنا قلمداد نماییم. خرید با قیمت پایین از کشاورز، وجود بنگاه های دلالی، عدم برنامه ریزی صحیح برای میزان تولید، عدم وجود ساز وکاری روشن برای صادرات، اشاره غیر مستقیم بر تحریم و آسیب آن بر صادرات زعفران به صورت صحیح، وجود عوارض و هزینه های گزاف در صادرات، قاچاق، بی مسولیتی در صادرات پیاز زعفران، باختن بازار رقابت با کشورهای همسایه از جمله افغانستان و مهمترین نکته عدم توجه به برند سازی و ناشناخته بودن زعفران ایران، مواردی است که در مستند با روش های گوناگون بدان پرداخته می شود.
تکرار یک چالش از زبان های مختلف یکی از آسیب های مستند «به رنگ پاییز» است. به طور مثال بارها و بارها در طول مستند شاهد بیان موضوع عدم توجه به برندسازی زعفران ایران هستیم که تعدد پلان های مربوط به این موضوع با بیانی یک شکل، تا حدودی اثر را از نظر طرح موضوع یکنواخت می کند. هم گفتارمتن و هم مصاحبه ها و هم تصاویر برای چند بار این موضوع برند را بیان می کند. این در حالی است که در هر بار تکرار جز اطلاعات قبلی چیز جدیدی بر محتوای ارائه شده اضافه نمی شود.
مستند می خواهد یک گزاره را به عنوان یک تیتر در دل مستند برجسته کند. «زعفران ایران، زعفران ایران بماند.» جمله ای که موضوع اصلی مستند را شکل می دهد و نشانگر هراس مستندساز از پایان سیطره این محصول با ارزش در آینده برای ایران است. گرچه با وجود اطلاعاتی که در اثر شاهدیم این سیطره اگر تا کنون به پایان نرسیده باشد، لحظات آخرش را سپری می کند.
مستند «به رنگ پاییز» به خوبی موفق می شود تولید و محصولی را معرفی کند که با وجود شهرت مثال زدنی در جهان، همچنان بدون نام و نشان است. به عبارتی در صنعت تجارت کنونی جهان این امر قابل درک نیست که چگونه پدیده ای همزمان علاوه بر شهرتی فراگیر، گمنام و بی نام و نشان باشد.
راهنمای امتیازدهی
نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید
بدون دیدگاه