هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «خویشاوندان باد»

نقد مستند «خویشاوندان باد»

رحیم ناظریان

توصیف عشایر و فرار از کلیشه ها

موضوع عشایر ایران و مستندهایی که درباره آن تولید می شود، از آن دست موضوع‌هاست که به دلیل تولیدهای داخلی متعدد در سالهای اخیر و همچنین وجود اثری به نام «علف: نبرد یک ملت برای زندگی» ساخته مریان کوپر و ارنست بی. شودزاک در سال ۱۹۲۵ که جز آثار حائز اهمیت در تاریخ سینماست، همواره چالش های مخصوص به خود را دارد. بدین دلیل که مستندسازان به خاطر قدمت یکصد ساله تولید چنین آثاری با موضوع مشابه و همچنین تعدد تولیدهایی جدیدتر، ناچارند دو نکته را رعایت کنند: اول اینکه برای بازشناخت مفهوم و ویژگی عشایر توسط مخاطبشان، در هر حال باید توضیحی درباره کلیات ارائه کنند و دوم اینکه برای فرار از تکرار مکررات تولیدات پیشین که در همه آنها همان توضیحات کلی بارها توصیف شد، ناچارند از زاویه ای تازه نیز بر موضوع بنگرند.

به عبارتی کار سخت اینجاست که مستندساز اگر قرار باشد صرفا عشایر ایران را معرفی کند، این امر قبل تر از او در صدها مستند دیگر تکرار شده و یقینا حال باید نکته ای یا روشی تازه برای بیان در اختیار داشته باشد.

مستند «خویشاوندان باد» برای برون‌رفت از این چالش، تمهیداتی دارد. شخصیت محوری مستند جوانی است که برای تحصیل، ایل را به مقصد شهری دیگر ترک می کند و در خلال این ترکِ زادگاه، مشکلات عشایر را نیز شرح می دهد. بنابراین موضوع اصلی مستند نه کلیتی به نام عشایر بلکه چالش هایی است که نابودی این سبک زندگی را شتاب می دهد. به طور مثال انتقال قشلاق از عشایر به روستاییان و سرگردانی ایل در یافتن مراتع، یکی از مواردی است که به نظر پایان زندگی عشایری را سرعت می بخشد.

همین که شخصیت محوری مستند، عشایری است که برای تحصیل دانشگاهی، ترکِ ایل می کند، خود به خود موضوع اثر را جزئی تر و اختصاصی تر جلوه می دهد. به عبارتی مستندساز با این تمهید، در اثرش همچون تمامی آثار مشابه، هم خود عشایر و سبک زیستی آنان را شرح می‌دهد و هم اینکه با وجود شخصیتی محوری و علایق و دغدغه هایش، وجهی یگانه در مستند، خلق می کند که نمی توان آن را در آثار مشهور و درخشان پیشین دید. چرا که اینجا هم بحث عشایر است و هم بحث یک فرد با دغدغه های شخصی و عمومی اش…

مساله بعدی رفرنسی است که مستندساز از مستند کلاسیک «علف: نبرد یک ملت برای زندگی» ارائه می دهد. ارجاع عامدانه به آن فیلم تاریخی، به صورت شفاف بیان می کند که مستندساز می‌داند چنین اثری وجود دارد و حال او با اشراف بر آن، قصد دارد نکاتی تازه تر را پیش بکشد. به نظر نیت تولید کننده از چنین ارجاعی به فیلم «علف: نبرد یک ملت برای زندگی»  یادآوری آن عظمت و گستردگی کوچ است که حالا به دلایلی که در اثر کنونی شاهدش هستیم، رو به افول است. به‌ عبارتی مخاطب با دیدن چند پلان از مستند کلاسیک یاد شده، برای یادآوری هم که شده، گذشته باشکوه عشایر را به خاطر می آورد و در ادامه وقتی معضلات بررسی شده در مستند کنونی در قبال عشایر امروز را می بیند، محدود شدن این سبک زندگی را بیشتر درک می کند.

مستند «خویشاوندان باد» علاوه بر تصویربرداری قابل توجه، در اجرای گفتگوها نیز کلیشه نیست. گفتارمتن به صورت اول شخص از زبان شخصیت محوری نقل می شود تا بیشتر یک واگویه تلقی شود و شکل خشک نریشن در حالت معمولی را نداشته باشد. به همین منوال، انتقال اطلاعات درباره ویژگی های کلی عشایر نه در فرمت معمولِ گفتارمتن بلکه با صدای رادیو و یک مستند رادیویی صورت می‌گیرد. همین بکارگیری مستندی رادیویی برای شرح حال عشایر خود یک روش برای فرار از کلیشه هاست.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه