هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «کوهستان یک روایت زنانه»

نقد مستند «کوهستان یک روایت زنانه»

رحیم ناظریان

روی دیگر کولبری

طرح خون آلود تیتراژ و عنوان فیلم، حکایت از این دارد که شاهد اثری اندوهناک درباره کوهستان خواهیم بود و عبارت «روایت زنانه» در عنوان نیز به همین طریق دستخوش تفسیری تلخ می شود.

کم پیش می آید واژه ای، آنطور که کولبر یا کولبری، ذهن شنونده را درگیر رنج و فقر و محرومیت می کند، بتواند فارغ از معنی لفظی خودش، معانی جانبی دیگری را انتقال دهد. در حالت معمول، کولبر به کسی می گویند که باری را بر دوش حمل کند، اما این واژه در دایره واژگانی معاصر ایران، به دلیل آنچه در استان‌های غربی کشور یعنی آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام رخ می دهد، به تمامی مصادره شده است. به عبارتی وقتی کلمه کولبر جایی بیان می شود، دیگر معنای لغتنامه ای آن به ذهن خطور نمی کند، بلکه بدون وقفه به یاد هزاران کولبر کشته شده از گلوله و حادثه سقوط و یخ زدگی و ده ها هزار فردی که هم اکنون در ازای مبلغی ناچیز گردنه هایی صعب را با باری سخت می پیمایند، می افتیم.

«کوهستان یک روایت زنانه» مستندی است که فرم روایی مختص به خود را سازمان داده است. کولبران کرد قاعدتا مرد هستند و می دانیم که مشقت عبور از کوهستان توسط آنان تا حدی است که آسیب هایی جبران ناپذیر برایشان به دنبال دارد. با این حال، مستند این رنج جانگاه را از زبان همسران آنها و مادران چشم انتظار بیان می کند. چنین تغییر زاویه ای و آشکارسازی اندوه و رنج، به صورت غیر مستقیم، یک تکنیک قابل ستایش از جانب تولید کننده، برای شکستن نرم روتین روایتگری است. به عبارتی مستندی که می توانست به تمامی، خودِ کولبر و کارش و مشقتش را به تصویر بکشد و گفتارمتنی توضیح دهنده طرح ریزی کند، با یک تغییر زاویه دید از سوژه به اهالی خانه، موفق می شود تا با یک حرکت، دو سوی ماجرا را نمایش دهد. عنوان مستند نیز کمک بسیار زیادی می کند تا در طول دیدن فیلم، همواره عبارت «روایت زنانه» جلوی دید باشد و اندوه، قابل درک تر.

مستند «کوهستان یک روایت زنانه»  توصیف فقر و محرومیت از یک سو و انتظار و هراس از سوی دیگر است. اینگونه که در سکانهای موازی که مستندساز به خوبی آنها را در اثر جانمایی می کند، از یک سو مردان کولبر و پیمایش کوهستان توسط آنان جلوی دید مخاطب قرار دارد و از سویی دیگر اهالی خانواده از جمله مادر و همسر و فرزندان در سکانس هایی دیگر به نمایش در می آید. این سکان های موازی به صورت پی در پی حال و مود را تغییر می دهد و همین سبب می شود درونمایه و حس و حال مستند بیش از پیش تاثیر بگذارد. به طور مثال درج یک قطعه سوزناک موسیقایی بر روی حمل بارِ کولبران در مکانی بسیار صعب العبور و قطع از این سکانس بر همسری که در خانه چشم انتظاری اش را بیان می دارد، دو مود متفاوت مشقتِ فقر و چشم انتظاری است. به نظر مستندساز برای القای این دو حس به شدت موفق عمل نموده است.

آثار و تبعات کولبری، فقط رنج های جسمی خود کولبر نیست، بلکه تمام اطرافیان او از جمله خانواده و اجتماع پیرامون نیز درگیر چالش هایش هستند. مادری که فرزندش را پیشتر در راه کولبری از دست داده، یا زنی که همسرش را، آن هم در جامعه ای که امکانات یا حمایت دولتی از چنین زنانی تعریف نشده یا اجرا نمی شود، بسیار دلخراش خواهد بود.

«کوهستان یک روایت زنانه» مستندی است که با نگاهی انتقادی به عمق محرومیت نشانه می رود. سکانس پایانی نیز کودکانی در حال تمرین ورزش رزمی را نشان می دهد که می تواند استعاره ای از احقاق حقی باشد که به روشی و روشهایی اینچنین، مگر قابل گرفتن باشد.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه