هشتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری، ویژه فلسطین

نقد مستند «ناقوس دریا»

نقد مستند «ناقوس دریا»

رحیم ناظریان

صدای خاموش بازماندگان

شرحی تکان دهنده درباره دزدان دریایی سومالیایی و ماجرای ربودن لنج صیادی ایرانی توسط آنها، از جانب یکی از بازماندگان گروگانگیری، در مستند «ناقوس دریا» روایت می شود که پیشتر، جزئیاتی شبیه به آن را در رسانه هایی دیگر شاهد نبودیم.

مستند با وجود مصاحبه‌محور بودن و گفتگوهایی مستقیم با افرادی که به نحوی درگیر ماجرای دزدان دریایی بودند، روایتی قابل اعتنا خلق می کند و می دانیم که تاکید بر مصاحبه به دلیل فقدان تصاویر کافی آرشیوی از اصل ماجرا، تنها شیوه معقول و در دسترس مستندساز است. آنچه اهمیت اجرای سوژه را برجسته می کند، چگونگی بکارگیری همین شیوه مصاحبه است. به عبارتی باید در دل اثر به دنبال این نکته بگردیم که مستندساز با چه تمهدیدی گفتگوها را ثبت کرده و توانسته شیوایی بیان ایجاد کند.

توجهی مختصر به فرهنگ و شکل روابط در جغرافیای جنوب شرقی ایران، مزیت کار تولیدکننده در نزدیکی به سوژه های مرد و زن را بیشتر نمایان می کند. به عبارتی سختی کار اینجاست که چگونه می شود درونیات و حس خالص و نابِ زن و دخترانی رنجدیده، اهل چابهار را اینگونه شفاف جلوی دید قرار داد؟ آنچه از لحن و نحوه طرح سوال از پشت دوربین به گوش می رسد، بیانگر این نکته است که عوامل تولید، هیچ راه دیگری جز همین اعمال حس نزدیکی با اهالی بی سرپرست یک خانواده نداشتند. سوالات با آرامش پرسیده می شود و گاها شاهد لحنی به شدت مهربانانه هستیم که در نظر اول شاید عده ای از مخاطبان فیلم را برنجاند، اما حقیقت این است اکثر مستندسازان چه بومی و چه غیر بومی به دلیل مناسبات فرهنگی و ناتوانی در ورود به حریم خصوصی یک خانواده آنهم با چنین شرایطی، قید تولید را در همان ابتدای امر می زنند. در مستند «ناقوس دریا» مخاطب آنچنان به درونیات سوژه که زنانی تنها هستند پی می برد که امید و ناامیدی آنها به شکلی ملموس قابل درک می شود.

مستند هیچگاه تکسویه به رویداد نمی نگرد. از آنجایی که ملوانان ربوده شده، به نوعی خدمه یک لنج و نیروی کارِ مالکِ آن شناور بودند و چالشی بین اعضای خانواده ربوده شدگان و مالک لنج وجود دارد، مستندساز از هر دو طرف برای طرح ادعاهای خود بهره می برد. این فرصتی است تا ماجرا لااقل از دو زاویه موجود بررسی شود و صرفا درد دل خانواده قربانیان نباشد. از سویی حتی خود سارقان دریایی سومالیایی در انتهای کار نیز بی بهره از این نگاه بی طرفانه نیستند. یکی از افراد جلوی دوربین، درباره چهره تکیده و فقر آنان و شرایط سیاسی و اجتماعی کشورشان یعنی سومالی نکاتی را می گوید که چاره ای برایشان جز دزدی نمی گذارد.

نکته دیگر اینجاست که برای تحقق کامل این نگاه بی طرفانه، مستندساز دخالتی در جریان انتقال اطلاعات نمی کند. به طور مثال یکی از مطلعین حادثه، درباره سومالی و هدایت دزدان از سوی آمریکا گفته هایی دارد که از پشت دوربین جز نکته ای کوتاه، قطعیتی برای رد یا قبول آن دیدگاه، شنیده نمی شود. مستند سعی ندارد به هر روشی، واقعیت مطبوع خود را به فرض با اتکا بر گفتارمتن یا طراحی یک پژوهش ارائه کند، بلکه واقعیت، صرفا از زاویه دید اهالی کنارک و آسیب دیدگان گروگانگیری بیان می شود. به عبارتی حتی اگر دیدگاه مصاحبه شونده حاوی اطلاعاتی باشد که با تحقیقی ساده بتوان صحت آن را انکار نمود، مستندساز تلاش وافری برای اصلاح آن ندارد. چنین روشی برای تولید، کاملا منطبق با فضای کلی مستند است. یعنی مخاطب مردمانی را می بیند و می شناسد که همداستان با ناتوانی شان در بیان دردها و خواسته ها و نیازها، از یک خلوص و سادگی بهره‌مندند.  این نیز یکی دیگر از نکاتی است که انسجام مستند را برای روایتی قابل درک بیشتر می کند.

سویه انتقادی مستند نیز قابل ستایش است. صید ترال که با مجوز هایی توسط چینی ها در محدوده ساحلی ایران روی می دهد و دریا را از ماهی تهی کرده است، محرومیت منطقه و صیادانی که جز خطرِ رفتن به میانه اقیانوس، چاره ای دیگر جز همین خطر شغل ماهیگیری ندارند، بی توجهی چندین ساله متولیان کشوری بر سرنوشت مفقودین و… مواردی از جنبه های انتقادی مستند است.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه