هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «یک قایق روی دریا»

نقد مستند «یک قایق روی دریا»

رحیم ناظریان

آرزوهای دورِ چهار دانش آموز

مستند برای اینکه در همان ابتدا، مخاطب را با مشقت شخصیت محوری اش درگیر کند و بیننده با بیشترین تاثیر ممکن، بداند یک معلم جوان برای رسیدن به یک کانکس در دل کوه های یکی از روستاهای محروم چهارمحال و بختیاری، که مدرسه‌ی چهار دانش‌آموز دختر روستایی است، چه مسیر سختی را طی می کند، دقایق طولانی راه رفتن او را از پشت سر به تصویر می کشد.

فصل تصویربرداری در مستند «یک قایق روی دریا» نیز در زمستان انتخاب می شود تا این برودت و یخبندان، فضای اثر را شکل دهد. در این لحظات طولانی پیاده‌روی معلم در کوه و کمری برفی، چهره معلمِ جوان پیدا نیست و فقط صدای نفس نفس زدنش به گوش می رسد. طولانی بودن پلان آغازین، علاوه بر لمس بیشتر مشقت سوژه، کارکرد دیگری نیز دارد. اینکه پس از این تماشای مداوم و این راه صعب، چه چیزی در انتظار بیننده است؟ مخاطب یقینا تاکیدگذاری مستندساز بر راه پیمایی مرد جوان را دلیلی بر اهمیت مقصد تلقی می کند و از آنجایی که مقصد یک کانکس تحت عنوان مدرسه است، شوک حاصل از آشکار شدن آن می تواند تاثیری دوچندان بگذارد. به عبارتی سکانس ابتدایی مستند، درک بی چون و چرای مشقت سوژه و درک سویه ای انتقادی در قبال محرومیت منطقه است.

مستندساز به نوعی اوج رویدادش را در همان آغاز مستند خرج می کند. به عبارتی این راه طولانی و سخت می توانست در اوج روایت، در یکی از سکانس های پایانی درج و در ساخت روایت، اینگونه از آن بهره برداری شود، اما انتخاب این جانمایی توسط مستندساز نشان می دهد، برای او نمایشِ خود رنج، بسیار بیشتر از ساخت روایتی که صرفا شوک ایجاد کند اهمیت داشته. به عبارتی او در همان پلان آغازین، آنچه قرار بود بگوید را گفته و چرایی را حل و فصل نموده و سوالات را پاسخ داده تا در ادامه، مخاطب تنها به تماشای چگونگی رنج کشیدن بنشیند. اینگونه که دیگر رازی جز خود رنج باقی نمی ماند تا به خاطر آن، ذهن از خود رنج منحرف شود.

تنها چیزی که می تواند آرزوهای دور و دراز چهار دانش آموز روستایی دورافتاده در استان چهارمحال و بختیاری را تا حدودی به واقعیت نزدیک کند، احداث یک پل بر روی رودخانه ای است که مدرسه‌ی رده بالاتر، در آن سویش قرار دارد. رودخانه ای که در فصل زمستان بسیار سرد است و احتمالا در فصل بهار با آب شدن برف ها و پر آب شدن رودخانه، عبور از آن مشکلات خاص خودش را خواهد داشت. بنابراین مستندساز با استفاده از آرزوهای این چهار دانش آموز ابتدایی، موضوع احداث پل را نیز به میان می کشد. درخواستی که به دلیل موقعیت شغلی او احتمالا اینگونه بسیار محترمانه طرح شده است.

مستند «یک قایق روی دریا» در عنوان اثرش نیز مجدد همان آرزوهای به ظاهر محال به دلیل محرومیت را برجسته می کند. دلیل این نام گذاری، می تواند دو نشانه ای باشد که در آن وجود دارد. یکی خود رودخانه که در این مستند، تا اینجا عامل محرومیت اصلی و احتمالی دختران از ادامه تحصیل خواهد بود و دیگری بر آب انداختن قایق هایی کاغذی توسط دختران بر رودخانه ای است که به پایین دست می رود و این خود نشانه ای است تا خبر این دختران و نیاز آنان را به شکلی استعاری به گوش شهرنشینان یا خدای نکرده مسئولان برساند.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه