هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند

جشنواره مستند، جشنواره تلویزیونی مستند، جشنواره فیلم، جشنواره عکس و جشنواره مستند نگاری

نقد مستند «من خیاط نیستم»

نقد مستند «من خیاط نیستم»

رحیم ناظریان

او خیاط نیست

کلیت مستند فقط یک ایده اصلی برای بیان دارد. جدای اینکه مستند، پرتره ای از زندگی یک فرد است که پنجاه سال به «پوش دوزی» مجلس عزای دهه محرم اشتغال دارد، حرف اصلی مستند تاکیدگذاری بر این نکته است که به دلیل ارادت مذهبی سوژه، او هیچگاه خود را یک خیاط نمی داند و «پوش دوزی» به زعم او هیچ ارتباطی با خیاطی ندارد. او خیاطی به شکل معمول، یعنی دوخت و دوز پوشاک و البسه برای مردم عادی را سالها پیش کنار نهاده تا صرفا برای ارادت مذهبی اش کار کند.

مستندساز حتی اینسرت های ابتدایی مستندش را نیز بنا بر توجه و تاکید بر عنوان اثرش ثبت می کند. نماهای کوتاه از ابزار و ادوات خیاطی از جمله نخ و سوزن و چرخ خیاطی و دوخ و دوز یک پارچه و… که در هیچ کدام از این نماها ماهیت چیزی که دوخته می شود فاش نمی شود. یعنی این نماهای آغازین از یک سو تاکید دارد که مخاطب شاهد دیدن مکانی است که با خیاطی سر و کار دارد و از سوی دیگر عنوان مستند از پیش با تاکید گفته است، سوژه مورد نظر خیاط نیست یا اینجا مکانی با تعریف متداول خیاطی نیست. پنهان نمودن ماهیت دوخت نیز دوباره همان کارکرد را دارد. چرا که مستندساز قصد ندارد در همان آغاز، جواب سوال را بدهد و یا با نشان دادن خیمه های عاشورایی که دوخته می شود، ماجرای مستند را حل و فصل کند.

بنابراین آنچه در شکل ایده‌پردازی مستند «من خیاط نیستم» شاهدیم، تا این میزان ساده و بدون خلاقیت است. اینگونه که تمهید مستندساز برای ایجاد جذابیت، صرفا این است که در آغاز، مخاطب با این سوال به تماشای اثر بنشیند که اگر اینجا مکانی برای دوخت و دوز است، پس چرا عنوان مستند در حال انکار آن است؟ این شکل از ارائه و اجرا به هیچ عنوان برای تولید یک مستند کافی نیست. حال اگر جدای این مساله و این چرایی خیاط نبودنِ سوژه، موضوع دیگری در اثر وجود داشت، می شد درباره آن نیز اندیشید، اما هیچ چیز دیگری جز همین مساله اولیه در اثر وجود ندارد. کل اثر همین است! یک خیاط که خیاطی معمولی نیست و «پوش دوز» است و جلوی دوربین می نشیند تا بگوید برای شهرهای زیادی و تکیه های متعددی سفارش کار داشته و یا اینکه فرزندانش نیز با او همکار هستند یا اینکه بدون نمایش و ثبت تصویر، بگوید چند فرزند و نوه دارد. مستندها به نظر نمی توانند تا این اندازه بدون دلیل خصوصیات و ویژگی های سوژه خود را طرح کنند و کارکردی از آن بیرون نکشند. اینکه او چند نوه دارد جز اینکه مستند را مبدل به یک گزارش کند چه اعتباری ایجاد می کند؟ هیچ. حتی پرتره بودن مستند نیز دلیل نمی شود تا اطلاعاتی بدون کارکرد تا این اندازه، به مخاطب منتقل شود.

یکی از پلان های قابل توجه مستند «من خیاط نیستم» که البته بسیار زودگذر است و مستندساز مثل برق و باد از کنار آن می گذرد، تصاویر متعلق به برپا کردن یک خیمه بسیار بزرگ با طناب و کمک صدها نفر است. به نظر، تصاویر بسیار زیادی از این عمل که سرشار از حرکت و هیجان است، می توانست ثبت شود و با خلاقیت مستندساز در محصول نهایی بکار رود. اما آنچه برای مستندساز اهمیت بیشتری داشته، نه این تصاویر و عمل است که دارای بار نمایشی و هیجانند، بلکه فقط این است که ثابت کند سوژه اش خیاط نیست و اصلا و ابدا ما حق نداریم نام خیاط بر او بگذاریم.

به نقد این مستند چه امتیازی می دهید؟


راهنمای امتیازدهی

نقد و نظر خود را برای ما ارسال کنید

بدون دیدگاه